هدف: بررسی رابطه بين برنامه درسي پنهان و روحيه علمي دانشجويان (ساختار فيزيكي و معماري دانشگاه، ارتباط متقابل ميان اعضاي هيئت علمي و دانشجويان، قوانين و مقررات دانشگاه، روش تدريس استادان، محتواي دروس، شيوه ارزشيابي استادان، جو اجتماعي دانشگاه، روحيه علمي دانشجويان)
تعداد سوال: 32
تعداد بعد: 8
شیوه نمره گذاری: دارد
منبع: محقق ساخته
نوع فایل: word 2007
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 37000 تومان
مروري اجمالي بر ادبيات و مطالعات حوزه برنامه درسي نشان ميدهد كه برنامه درسي در سه مقوله كلي برنامه درسي رسمي و صريح، برنامه درسي عظيم و برنامه درسي مستتر (پنهان) طبقهبندي شده است. اين سه مقوله قلمرو جديد، برنامه درسي را به عنوان يك حوزه تخصصي در جهان امروز شكل داده است (قورچيان، 1374)
براي روشن شدن موضوع، هر يك از برنامههاي درسي فوق به طور مختصر شرح داده ميشود.
برنامه درسي رسمي و صريح[1]
منظور از برنامه درسي رسمي فعاليتهاي برنامههاي درسي هستند كه نظام آموزشي رسمي آنها را اعلام ميكند و در بسياري از موارد در قالب كتابهاي درسي در مدارس و دانشگاهها تدريس ميشود. (آيزنر، 1985، ص 181)
برنامه درسي عقيم[2]
هر گاه نظام برنامهريزي درسي برخي از مفاهيم و مسائل را عملاً در برنامههاي درسي نگنجاند و يا مطالب گنجانيده شده در برنامههاي درسي يا كتابهاي درسي با سن عقلي دانشجويان متناسب و براي آنها قابل فهم نباشد، برنامه درسي را برنامه درسي عقيم مينامند (عباسزادگان، 1376 ص 13)
3. برنامه درسي پنهان (مستتر)
مفاهيم برنامه درسي پنهان (مستتر) از جمله مفاهيم بسيار ارزشمند و راهگشا در تفكر و عمل برنامهريزي درسي است (مهرمحمدي، 1380 ص 260). برنامه درسي پنهان به تدريس متن غيررسمي و غير ملموس نظام ارزشها، هنجارها و طرز برداشتها و جنبههاي غيرآكادميك مراكز آموزش عالي و جنبههاي غيررسمي مراكز آموزش عالي كه متأثر از كل نظام تربيتي به فلسفة حاكم، ساخت و بافت كلي جامعه باشد، اطلاق ميشود (قورچيان، 1374) به عبارت ديگر برنامه درسي پنهان اجمالاً به مجموعهاي از يادگيريهاي در نظام آموزش عالي اطلاق ميشود كه در بستر فرهنگ حاكم بر محيط آموزشي (دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي) و بدون آگاهي اعضاي هيأت علمي و دانشجويان براي دانشجويان حاصل ميشود. در اين مقاله برنامهريزي درسي پنهان مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد.
مفهوم و تعريف برنامه درسي پنهان
· فيليپ جكسون[3] (در سال 1960 واژه برنامه درسي پنهان را رسماً وارد ادبيات برنامهريزي درسي كرد (قورچيان، 1373 ص 48) ژيرو[4] (1983) نظريهپرداز مشهور برنامه درسي پنهان در مقدمه كتاب خود تحت عنوان كتاب برنامه درسي پنهان و تربيتاخلاقي شكلگيري اصطلاح علمي برنامه درسي پنهان را همزمان با انتشار كتاب فيليپ جكسون تحت عنوان «زندگي در كلاس درس در سال 1968 ميداند، تاكنون صاحبنظران و انديشمندان حوزه مطالعات برنامه درسي، تعاريف مختلفي از برنامه درسي پنهان ارائه دادهاند. در اينجا برخي از اين تعاريف اشاره ميشود:
· آيزنر (1994) برنامه درسي پنهان را اجمالاً به مجموعهاي از يادگيريها در نظام آموزشي ميداند كه در بستر فرهنگ حاكم بر محيط آموزشي و بدون آگاهي اعضاي هيأت علمي و دانشجويان براي دانشجويان حاصل ميشود.
· رابي آيسبورك (2000) برنامه درسي پنهان را چنين تعريف كرده است، «برنامه درسي پنهان متشكل از پيامهاي ضمني جو اجتماعي مراكز آموزشي است كه نوشته نشده است ولي توسط همه احساس ميشود. برنامه درسي پنهان بدنة دانشي است كه دانشجويان را به سهولت از طريق بودن هر روزه در محيط دانشگاه، هضم ميكند (سعيدي رضواني، 1380 ص 28).
· بلوم[5] (1981) برنامه درسي را شامل برنامه درسي آشكار و پنهان ميداند به اعتقاد او برنامه درسي آشكار، شامل مقاصد، اهداف و قوانين و مقررات مكتوب دانشگاه و مراكز آموزش عالي است. در مقابل برنامه درسي پنهان را غيرمدون و تعريف نشده ميداند. او ميگويد برنامه درسي پنهان در نظام آموزشي در زندگي روزمره و تعامل در محيطهاي يادگيري شكل ميگيرد. از نظر بلوم برنامه درسي، هم فرايند است و هم نتيجه، هم پنهان است و هم آشكار، هم ذاتي است و هم رفتاري.
· برگمن گوستن (1987) در مورد مفهوم برنامه درسي پنهان آنچه كه به طور ضمني در اصول و سازماندهي نظام آموزش عالي (مثلاً نظم و ترتيب در كلاس و وضعيت گروهي) و در الگوي ارتباط و تعامل در مراكز آموزشي (مثلاً تكرار دروس، شنيدن، گوش دادن، اطاعت و …) وجود دارد، شامل ميشود. از اين رو، وي معتقد است كه بهتر است پديده برنامه درسي پنهان را آموزشي ضمن يا غير صريح بناميم، زيرا واژه برنامه درسي پنهان شامل همه آموزشهايي است كه وراي نتايج يادگيري رسمي واقع ميشود (سعيدي، 1380).
· ملكي (1376) برنامه درسي پنهان را چنين تعريف كرده است: «عوامل ديگري كه جزء برنامه درسي رسمي نيست و از ديد و مشاهدة برنامهريزان و دستاندركاران برنامهريزي درسي آموزش عالي پنهان است و در فكر و عواطف و رفتار دانشجويان اثر ميكند و در اغلب موارد مؤثرتر از برنامه درسي پيشبيني شده عمل مينمايند. قوانين و مقررات دانشگاه، جو دانشگاه، رابطه و تعامل اعضاي هيأت علمي و دانشجويان از اهم اين عوامل هستند. از تأثير اينها تفكر، نگرشها و گرايشهايي در دانشجويان شكل ميگيرند كه در ادبيات برنامه درسي، اين تأثيرات را برنامه درسي پنهان تلقي مي نمايند.
· قورچيان (1373) برنامه درسي پنهان را شامل تدريس ضمني، غيررسمي و غيرملموس نظام ارزشها، هنجارها، طرز تلقيها و جنبههاي غير ملموس دانشگاهها و مراكز آموزش عالي است كه متأثير از كل نظام تربيتي و بافت كل جامعه است.
براساس تعاريف فوق ميتوان اين استنباط را كرد كه همه تعاريف از نظر مفهومي به طور مستقيم يا ؟؟ مفهوم برنامه درسي پنهان را در مقابل مفهوم برنامه درسي رسمي يا آشكار قرار دادهاند. همچنين برنامههاي درسي پنهان را يادگيري چيزهايي غير از اهداف رسمي و صريح نظام آموزشي ميدانند كه براي دانشجويان در دانشگاهها و مراكز آموزش عالي حاصل ميشود. همچنين يورتلي (1993) مفاهيم برنامه درسي پنهان را براساس مطالعات انجام شده را در چهار دسته تقسيمبندي ميكند.
1. برنامه درسي پنهان به عنوان انتظارات غيررسمي يا پيامهاي غيرصريح اما مورد انتظار
2. برنامه درسي پنهان به عنوان پيامها يا نتايج قصد شدة يادگيري
3. برنامه درسي پنهان به عنوان پيامهاي غيرصريح ناشي از ساختار آموزشي
4. برنامه درسي پنهان به عنوان آنچه كه دانشجو خلق ميكند.
(سعيدي، 1380، ص 31)
رابطه تدريس با برنامه درسي پنهان
برنامه درسي پنهان بعد غيرقابل پيشبيني يادگيري است. طراحي آموزشي بدون توجه به اين بعد از بخش مهم عواملي است كه در يادگيري دانشجويان تأثير زيادي دارند. استادان به طور همدل در طراحي آموزشي به عوامل آشكار موارد در تدريس توجه ميكنند و از عوامل پنهان غافل ميمانند. لازم است عوامل اساسي مؤثر در شكلگيري برنامه درسي پنهان شناسايي و آشكار شوند و تا حدودي در طراحي و اجراي تحت ضابطه و كنترل درآيند. يكي از عوامل كه در كم كردن فاصله بين برنامه درسي رسمي و پنهان تأثير دارد و مشاركت دانشجويان در جريان آموزش است. در صورت مشاركت آنان در طراحي و اجراي تدريس، فعاليتهاي يادگيري را با اهميت تلقي خواهند كرد و با علاقه و آگاهي براي يادگيري و نايل شدن به هدفهاي آموزشي تدريس خواهند نمود. عامل ديگر آگاهي برنامه ريزان استادان از عوامل غير آشكاري كه در آموزش مؤثر است: براي مثال وقتي معلم بداند كه نوع برخورد او در ارزشيابي از آموختههاي دانشجويان و آثار ارزشيابي مؤثر است سعي ميكند رفتار خود را به منظور تقويت ارزشها و گرايشهاي مطلوب تنظيم نمايد. يا وقتي كه متوجه شد طرز تلقيهاي او درباره رابطه استاد و دانشجو در كلاس درس و نقش يادگيري دانشجو (منفعل بودن فعال بودن) در شكلگيري طرز تلقي دانشجويان اثر دارد سعي ميكند روابط آموزشي داخل كلاس درس را به صورت مفيد و اثربخش سازمان دهد. بنابراين استادان بايد عوامل مؤثر در برنامه درسي پنهان را شناسايي كند و با در نظر گرفتن آنها در طراحي و اجراي آموزشي منطقيتر عمل نمايد.
عوامل به وجود آورنده و مؤثر بر آموزشهاي حتمي يا برنامه درسي پنهان
1- معماری و کيفيت ساختمان دانشکده يا دانشگاه
با توجه به دستآوردهاي مفيد «علم ارتباطات» صاحبنظران اين رشته معتقدند آموزشهاي غير كلامي و رفتار غيربياني بيش از ساير عوامل در انتقال پيام به فراگيران نقش دارند. بر همين اساس او وارد تيهال يكي از صاحبنظران حوزه ارتباطات در نظريه خود به نام زبان «صامت» معتقد است «فضا سخن ميگويد» (1) (نويد، 1373 ص 2)
و «زبان حرف ميزند» پس عبارت مراكز آموزشي و عناصر تشكيلدهندة آن مانند رنگ، نور، صدا، تجهيزات حياط دانشكده يا دانشگاه، راهروهاي تنگ و طولاني همه و همه اثرات آموزشي و تربيتي دارند. دانشكده زيبا و سرسبز، نشاط و شادان را به ارمغان آورده، يادگيري را آسان ميكند و برعكس مراكز آموزشي تنگ و كوچك به كلاسهاي كم نور، تخته فرسوده و صندليهاي شكسته رغبت به درس و بحث و يادگيري را شايد براي هميشه از بين ببرد.
2ـ ساختار اجتماعي و اداري دانشكده يا دانشگاه
دايرهالمعارف برنامه درسي اشاره شده است كه برنامة درسي رسمي مراكز آموزشي تنها فقط يك بخش از كل سازماندهي مراكز آموزشي است كه بر آموزش اجتماعي فراگيران اثر ميگذارد. دانشجويان مطالب زيادي از برنامة غيررسمي را كه مستقيماً متأثر از سازمان سياسي و اجتماعي دانشگاه است، فرا ميگيرند. در بيشتر دانشگاهها تصميمگيري به نوك هرم اجتماعي دانشگاه، يعني رئيس ميرسد و اين جو خط اقتدار و كنترل جامعهاي مانند دانشگاه را به دانشجويان ميآموزد (1) (لوي،1991، ص 733)
سيلور و الكساندر اظهار ميدارند «بسياري از جامعهشناسان اين جنبههاي فرآيند مراكز آموزشي ـ ساختار بوركراتيك دانشگاه ـ را به عنوان يك عامل اصلي در اجتماعي شدن فراگيران تلقي ميكنند «عناصري كه به سادگي قابل تشخيص است عبارتند از: تمامي نظام طبقهبندي كه در مركز آموزشي به خدمت گرفته شده است (كلاسهاي دانشگاه، گروهبندي، سازماندهي عمودي سطوح دانشگاه، شيوههاي ارتقاء شايستگي براي فعاليتها) روشهاي ارزشيابي (آزمونها، نمرهگذاري، قوانين انضباطي، محدوديتها، روشهاي تنبيه و … (سيلور و الكساندر، 1372 ص 401)
آيزنر معتقد است:سيستم پاداش، رفتار متواضعانه را پرورش ميدهد. بعضي تحقيقات جالب دريافتهاند كه پاداش خارجي انتظاراتي در فراگيران ايجاد ميكند كه علاقة آنها را براي فعاليتهاي پاداش داده شده سرد ميكند. سپس اضافه ميكند با اين پاداشها، سيستم پرداخت درمخدرهاي پاداش را به وجود نميآوريم؟ (همان منبع)
3- ارتباط متقابل اعضاي هيئت علمي و دانشجويان
طرز تلقي و رفتار اعضاي هيئت علمي از عوامل بسيار مهم در تشكيل طرز تلقيهاي دانشجويان ميباشد. اگر اعضاي هيئت علمي در كلاس درس، آزاد برخورد كند و فرصت كافي و مؤثر در اختيار دانشجويان قرار دهد تلاش، توانايي و حس اعتماد به نفس را در او تقويت ميكند. اگر اميال و خواستهها و نظرات خود را محور قرار دهد و با رويه سلطهگري برخورد نمايد مانع بروز تواناييها ميشود و در دانشجويان گرايش سلطهگري به ديگران را پرورش ميدهد. بعلاوه جهتگيري اقتصادي، طبقاتي و فرهنگي اعضاي هيئت علمي نيز در طراحي و اجراي تدريس و رابطه با دانشجو مؤثر است. اعضاي هيئت علمي كه امكانات مادي را ارزش مهم تلقي كند محورمان از امكانات مادي را محرومان از يك ارزش تلقي خواهد كرد و متناسب با آن عمل خواهد نمود.
همچنين رفتار دانشجويان در تصميمگيري اعضاي هيئت علمي مؤثر است. دانشجوي كه به مشاركت در فعاليتهاي آموزشي تمايل نشان ميدهد، در ارتباط باديگران با نظر مثبت عمل ميكند و رفتارهاي ضد اجتماعي مانند پرخاشگري را كنترل ميكند، علاقه به همكاري دانشجويان و احترام و ارج نهادن به دانشجو را در اعضاي هيئت علمي برميانگيزد؛ بعلاوه دانشجوياني كه تكاليف خود را به خوبي انجام ميدهند و از دستورات و توصيههاي اعضاي هيئت علمي اطاعت ميكنند در عملكرد اعضاي هيئت علمي اثر ميكنند. (ملكي :1376)
4.روابط ميان فردي دانشجويان با كاركنان و با يكديگر
در درون دانشگاهها و مراكز آموزش عالي به صورت رسمي يا غيررسمي روابط انساني متعدد شكل ميگيرد و هر كدام آثار تربيتي خاص خود را دارند. يكي از اينگونه روابط، روابط كاركنان و اعضاي هيأت علمي با دانشجويان ميباشد. موضعگيري و طرز تفكر و نگرشهاي افراد و اداره كنندة مراكز آموزش در اين زمينه بسيار قابل ملاحظه است. اگر كاركنان برداشتهاي طبقاتي ويژهاي داشته باشند نوع زندگي دانشجويان در تصميمگيريهاي تربيتي تأثير ميكند. فرزندان طبقهاي كه نزد كاركنان مراكز آموزش عالي اهميت بالاتري دارند از توجهات ويژه برخوردار خواهند شد و دانشجويان طبقات ديگر از چنين توجهي محروم خواهند ماند.
علاوه بر تأثير كاركنان، فرهنگ دانشجويان و گروههاي دوستي نيز آثار خاص خود را دارند. دانشجويان از ويژگيهاي فرهنگي و اجتماعي يكديگر تأثير ميپذيرند،ممكن است دانشجويان خانوادههاي مرفه كه فرهنگ خاص خودشان را دارند و آداب و معاشرت آنها فرق ميكند با ديدن دانشجويان خانوادههاي كم درآمد يا تنگدست مغرورتر و از خود راضيتر شوند و در مقابل دانشجويان خانوادههاي كم درآمد احساس كمبود و حقارت كنند. هر يك از اين دو حالت جزيي از برنامه درسي پنهان دانشجويان را تشكيل ميدهد.
5. جو اجتماعي دانشگاه، گروههاي مختلف اجتماعي ـ اقتصادي و نگرشهاي متفاوتي كه فرزندان افراد اين گروهها با خود به دانشگاه ميآورند، از طريق صحبتها وبحثهاي دانشجويان و نحوة برخورد آنها با هم تأثيرات عميق تربيتي را به وجود ميآورد كه در جامعه ما هنوز مطالعه دقيقي در مورد آنها انجام نگرفته است.
6. مواد متن: مواد متن كتاب، نوع مثالهايي كه كتاب درسي دربر دارد زباني كه استخدام كرده است، عكسها، نمودارها، تأكيدها و … همه و همه اثرات آموزشي ضمني داشته مصداق برنامه درسي پنهان است. (اكرمي، 1373 ص 113)
نتيجهگيري
آنچه طراحان و برنامهريزان درسي در نظام آموزش عالي براي رشد و تربيت دانشجويان طراحي و برنامهريزي ميكنند، برنامه درسي رسمي است. برنامههاي درسي هدفهاي آموزشي مدون و آشكار دارد. پرسش اساسي اين است كه آيا مجموعه يادگيريهاي دانشجويان محدود به برنامه درسي رسمي است؟ البته پاسخ به اين سؤال منفي است زيرا عوامل ديگري كه جز برنامه درسي نيست و از ديد و مشاهده برنامهريزان و دستاندركاران نظام آموزش عالي پنهان است وجود دارد كه بر فكر وعواطف و رفتار دانشجويان اثر ميكند و در اغلب موارد مؤثرتر از برنامه درسي رسمي عمل ميكنند. قوانين و مقررات دانشگاه، جو اجتماعي دانشگاه،رابطه و تعامل اعضاي هيأت علمي و دانشجويان از اهم اين عوامل هستند. از اين رو هر چه نظام آموزش عالي ضعيفتر باشد، برنامههاي درسي پنهان در نظام آموزش عالي بيشتر ميشود. اگر نظام برنامهريزي درسي رسمي و صريح آموزش عالي به نحوي پيامهاي پنهان را آشكار كند و تحت نظارت درآورد ميتواند برنامههاي درسي پنهان را تحت پوشش بگيرد. بنابراين برنامهريزان با توجه به اين مفاهيم جديد، بايد تعمق تحليلي بيشتري در امر فضاهاي تربيتي و برنامههاي درسي داشته باشند و بدانند كه دنيا و زندگي در كلاس درس خيلي عميقتر و ريشهدارتر از تصوراتي است كه غالباً در برنامه درسي رسمي ترسيم ميشود. نتيجه آنكه دستاندركاران برنامهريزي درسي رسمي نظام آموزش عالي بايد عناصر برنامه درسي پنهان را به عنوان يك جعبه سياه[6] آموزشي همواره مدنظر قرار دهند.
فهرست منابع
1) Eisner. E (1985) the Educational imagination, New york Macmilan pulishing. Co.
2) عباسزادگان، سيد محمد (1376) اصول و مفاهيم اساسي در برنامهريزي درسي، تهران، انتشارات سوره.
3) مهرمحمدي، محمود (1380)، برنامه درسي. علوم تربيتي ماهيت و قلمرو آن. تهران؛ سازمان سمت.
4) Giroux, Henry, A (1983) theory and Resistance in Education (A pedagogy for the opposition) Bergin & Garvey pulishers INC. Massachu setts.
5) Eisner, E (199 ): Educational Imagination; on the Design and Evaluation on school program, (sth, ed) New York, Macmillan college pulishing company.
6) Ausbrooks, Ruby (2000) what is school’s Hidden curriculum teaching your child.
7) Bloom. B.S (1981) All our children: a primer for parents teachers and other Education NC crow hin, York.
8) قورچيان، نادرقلي (1373) تحليلي از برنامه درسي مستمر، بحثي نو در ابعاد ناشناخته آموزشي، تهران؛ فصلنامه پژوهش و برنامهريزي در آموزش عالي شماره 5.
9) نويد، مهدي (1373) پيام مدرسه؛ تهران، نشر سازمان نوسازي و توسعه و تجهيز مدارس كشور.
10) سعيدي رضواني، محمود (1380) تبيين برنامه درسي پنهان در درس بينش اسلامي دوره متوسطه …) رساله دكتري رشته برنامهريزي درسي، به راههاي دكترعليرضا كيامنش، تهران؛ دانشگاه تربيت معلم.
11) Lewy, Arich (1991) International Encychlopedia of curriculum pergamon press.
12) سيلور و الكساندر (1372) برنامهريزي درسي براي تدريس و يادگيري بهتر. ترجمه غلامرضا خوينژاد، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوي.
13) ملكي، حسن (1376) برنامهريزي رسمي، (راهنماي عمل) تهران؛ انتشارات مدرسه.