این پرسشنامه استاندارد از نوع فایل ورد و به همراه تمامی اطلاعات مربوط به نمره گذاری، تفسیر،و … در قالب جداول زیبا و آماده تکثیر ارائه گردیده است. پس از پرداخت موفق می توانید به صورت آنلاین اقدام به دانلود فایل مربوطه بپردازید.
هدف: ارزیابی شاخص های مختلف غیرت در افراد (بینشی، هیجانی – عاطفی، رفتاری، ارتباطی، جنسی)
تعداد سوال: 18
تعداد بعد: 5
شیوه نمره گذاری: دارد
تفسیر نتایج: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: دارد
نوع فایل: word 2007
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 6500 تومان
غیرت چیست؟
«غیرت» در لغت به معنای آن است که؛ طبیعت انسان از مشارکت غیر در امر مورد علاقه اش نفرت داشته باشد.[1] این واکنش طبیعی، نسبت به دخالت های نابجا و ناروای دیگران، گاهی با تعبیر «حمیت» نیز می آید، که در اصل از مادّه «حمی » به معنای حرارتی است که از آتش یا خورشید یا بدن انسان پدید می آید و گاهی تحت عنوان «تعصّب» و «تغیر» می آید.
مرحوم نراقی در معنای «غیرت» آورده است:
غیرت، یعنی تلاش در نگهداری آنچه که حفظش ضروری است.[2]
«غیرت مند» کسی است که نگهدار عصمت و آبرو و شرف و عزّت است.[3]
مرحوم علامه طباطبایی درباره حقیقت غیرت می فرماید:
«غیرت» عبارت است از: دگرگونی حالت انسان از حالت عادی و اعتدال، به گونه ای که انسان را برای دفاع و برخورد نسبت به کسی که به یکی از مقدساتش اعم از: دین، ناموس و… توهین نموده، وادار به دفاع می سازد و این صفت، فطری است و اسلام بر اساس فطرت تشریع شده است و آن مقدار از فطریات را که در حیات بشر لازم است، امضا نموده و آنچه که در زندگی نیازی بدان ندارد؛ حذف کرده است، همچون شاخ و برگی که اقوام مختلف به آن داده اند و به طور کلی می توان یک معیاری را در نظر گرفت، آن جا که غیرت ورزیدن مایه خشنودی خداست، صحیح و آن جا که پیروی از نفس است، باطل است.[4]
ریشه غیرت
غیرت از شجاعت نشأت می گیرد. حضرت علی علیه السلام می فرماید:
ثَمَرَةُ الشَّجاعةِ الغیرة[5]
میوۀشجاعت غیرت است.
مرحوم نراقی (ره) درباره ریشه غیرت می گوید:
این صفت از شجاعت، بزرگ منشی و قوت نفس، سرچشمه می گیرد.[6]
برخی از بزرگان درباره ریشه غیرت چنین گفته اند:
دو چیز سبب غیرت و تعصّب در مرد می گردد:
1- علاقه شدیدی که مرد نسبت به همسرش دارد، به گونه ای که از هر کسی بر او بیمناک است و حتی می ترسد که او به فرد دیگری متمایل شود؛ مانند کسی که می ترسد سرمایه از دستش برود.
2- بیم از شرایط محیط نامناسب، که می تواند زمینه ساز انحراف باشد؛ چه این شرایط پدید آمده از محیط تربیتی زن باشد که به انحراف نزدیک است، یا شرایط اجتماعی نامناسب باشد که زن را برای حرکت در مسیر انحراف مورد ترغیب قرار می دهد.
گاهی شیوه فعالیت زن در اجتماع و کیفیت برخوردش با دیگران، در انگیزش غیرت مرد نقش دارد.
علامه طباطبایی (ره) می فرماید:
بی شک در انسان نیرویی است که از آنچه در نظر او بزرگ و محترم است، همچون فرزند و زن و مقام و. . . دفاع می کند و این حکمی است که از فطرت انسانی سرچشمه می گیرد؛ امّا همین دفاع فطری، هنگامی که در مورد حق به کار برود پسندیده است و هنگامی که در راه باطل باشد، ناپسند و ثمره اش بدبختی انسان است.[7]
فلسفه غیرت
غیرت؛ نگاه مسؤولانه به سرمایه هاست.
غیرت؛ پناهگاهی است برای زنان و دختران پاکدامن.
غیرت؛ مصونیت برای دختران است.
غیرت؛ احساس مسؤلیت در برابر پدیده های شوم اجتماعی است.
غیرت؛ شرافت و حسّاسیت انسانی برای حفظ پاکی و طهارت جامعه است.
غیرت؛ نگهبانی است در برابر مزاحمت های خیابانی.
غیرت؛ احساس خاصی است که قانون خلقت برای تحکیم اساس زندگی خانوادگی ایجاد کرده است.
غیرت؛ سدّ نیرومندی در برابر هجوم بیگانگان است.
غیرت؛ عامل نشر فضایل اجتماعی و پاک سازی جامعه از رذایل اخلاقی است.
غیرت؛ بزرگداشت شعائر و عامل حفظ حدود الهی است.
غیرت؛ نیروی دفاعی بزرگی است که به کمک آن می توان بر دشمنان پیروز شد؛ چرا که این نیروی باطنی، هنگامی که جان، مال، ناموس و ایمان در معرض تهدید قرار گیرند، بسیج می شود و تمام نیروهای ذخیره انسان را به حرکت در می آورد و گاه یک انسان غیور تحت تأثیر عامل غیرت، نیرویی به اندازه ده انسان پیدا می کند و تا حدّ ایثار و فداکاری، از خود ایستادگی و پای مردی نشان می دهد، به همین دلیل غیرت؛ یکی از اسباب عزّت و سربلندی و اقتدار است. [8]
غیرت؛ حریم ارزش های الهی را در جامعه حفظ و پا بر جا نگاه می دارد و مظاهر فساد را از بین می برد.
غیرت؛ نگهبان نظام خانواده از خطر سقوط است.
غیرت؛ ضامن پاکی و تداوم نسل ها و مانع اختلاط آنهاست.
پی نوشت ها
[1] مجمع البحرين، ج 2، ص 346.
[2] جامع السعادات، ج 1، ص 265؛ معراج السعادة، ص 164.
[3] فرهنگ معين، ص 2461.
[4] الميزان، ج 4، ص 280.
[5] غررالحكم، ج 1، ص 259.
[6] جامع السعادات، ج 1، ص 265.
[7] ر. ك: ترجمه الميزان، ج 4، ذيل آيه 74 سوره نساء.
[8] مكارم شيرازى، پيام قرآن، ج 3، ص 440.