این پرسشنامه استاندارد از نوع فایل ورد و به همراه تمامی اطلاعات مربوط به نمره گذاری، تفسیر، و … در قالب جداول زیبا و آماده تکثیر ارائه گردیده است. پس از پرداخت موفق می توانید به صورت آنلاین اقدام به دانلود فایل مربوطه بپردازید.
هدف: ارزیابی عوامل مؤثر بر کاهش ضایعات در خط تولید (کارکنان، شرایط فیزیکی محیط، اندازه گیری، برنامه ریزی، فرآیندها و روشها، تکنولوژی و تجهیزات)
تعداد سوال: 22
تعداد بعد: 6
شیوه نمره گذاری: دارد
منبع: محقق ساخته
نوع فایل: word 2007
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 4500 تومان
نقش برنامه ريزي توليد در کاهش ضایعات سازمان
تعيين برنامه زمانبندي و توالي عمليات در مسائل برنامهريزي توليد به عنوان يكي از عوامل كليدي موفقيت در هر سازمان توليدي نقش مهم و موثري دارد، زيرا زمانبندي توليد باعث جلوگيري از انباشت سرمايه، تقليل ضايعات، كاهش و يا حذف بيكاري ماشينآلات و تلاش براي استفاده بهتر از آنها، پاسخگوئي بموقع به سفارشهاي مشتريان و تامين مواد اوليه و قطعات مورد نياز در موقع مناسب میشود. مسائل زمانبندي توليد بسيار متنوع هستند.
هدف زمانبندي توليد تخصيص منابع محدود در طول زمان براي انجام گروهي از فعاليتهاي است. داشتن يك برنامه زمانبندي توليد مناسب، تاثير زيادي بر افزايش كارائي و دسترسي به اهداف سازمان دارد. مدل زمانبندي توليد در هر يك از سازمانهاي توليدي با توجه به اهداف و اولويتهاي دسترسي به هر يك از آنها متفاوت است. بنابراين براي تعيين مدل زمانبندي مناسب در سازمان ابتدا بايد اهداف، اولويت و محدوديت منابع مورد بررسي قرار گيرد.
برنامهريزي توليد در واقع زمان بندي و تعيين ترتيب اولويتهاي انجام كارها به صورت بهينه ميباشد واضح است كه براي يك واحد توليدي حداقل نمودن هزينه و افزايش بهرهوري اهميت زيادي دارد بنابراين نوبتبندي در برنامه (در عدد، زمان و مكان) به منظور حداقل كردن هزينه و افزايش بهرهوري ضرورت دارد.
امروزه اغلب كارخانجات كشور، بدون استفاده از روشهاي علمي برنامهريزي توليد مشغول به كار هستند و لذا با مسائلي مانند وقفههاي مختلف در توليد، عدم وجود پيش بيني درخصوص مواد اوليه مورد نياز، مدت زمان لازم براي توليد، عدم توانايي تصميم گيري در خصوص تركيب توليد و … مواجه هستند.
مدل سازي اين امكان را فراهم مي كند كه مدير بتواند فرايند توليد را از ابعاد مختلف زماني و هزينهاي بهينه كرده و بهرهوري توليد را افزايش دهد. روشهاي حل مسائل توليد از طريق مدلهاي كمي، نه تنها راه حل بهينه را براي وضعيت فعلي توليد نشان خواهد داد بلكه به برنامهريزان كمك خواهد نمود كه به سوالاتي از قبيل “چه خواهد شد اگر …” نيز پاسخ گويند و حال آنكه پاسخ اين گونه سوالات از طريق تجربي و عملي ممكن است هزينه زا و در بسياري از موارد غير ممكن باشد.
ضرورت برنامه ريزي بر كسي پوشيده نيست و بطور خاص موضوع برنامه ريزي در فرايند توليد گاه داراي چنان مزايايي است كه در صورت عدم وجود، سازمانهاي توليدي را از مسير سالم رشد و ادامه حيات در محيط رقابتي منحرف مي سازد. در صورت پياده سازي موفق يك سيستم مديريت توليد جامع، شركتها مي توانند از مزاياي زير برخوردار گردند.
كاربردهاي اصلي
1- كمك به مسئولين خط توليد در برنامه ريزي بهينه توليد
2- كاهش حجم موجودي در انبار
3- افزايش قدرت پيش بيني وضعيت توليد و در نتيجه كمك به تصميم گيري در پذيرش سفارشات
4-كاهش برون سپاري و استفاده حداكثري از توان داخلي شركت
5- استفاده بهينه از توان ماشين آلات و پرسنل
6- مديريت بهتر محصولات، قطعات و ضايعات
7- افزايش سود و كاهش هزينه ها به واسطه نتيجه بهينه سازي
8- افزايش خوش قولي به واسطه تحويل به موقع محصول به مشتري
9- تعيين برنامه بهينه توليد هر ماشين
10- كاهش زمان بيكاري ماشين آلات بواسطه انتظار براي دريافت قطعه نيم ساخته
كاربردهاي جنبي
1- كمك به تصميم گيري در زمينه بكارگيري ماشينالات جديد
2- تحليل حساسيت عمليات توليد نسبت به تغيير شرايط مختلف
3- كمك به شناسايي تنگناها و گلوگاهها
اگر چه در گذشته با تکیه بر تعریف پروسه های دستی و اعمال مدیریت قوی شاید تا حدودی اهداف تولید ناب در کارخانه قابل دستیافتن بود اما امروزه دیگر با پیچیده شدن محصولات، کوتاهشدن چرخه عمر محصول و رقابتهای شدیدتر در تجارت جهانی عملا چنین هدفی قابل دسترسی نیست. البته پیشرفت تکنولوژی و به تبع آن تکامل سیستمهای مدیریتی، از جمله سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP)، مطمئنترین عامل موفقیت در راه دست یافتن به این هدف در ساختارهای تولیدی میباشد.
اولین هدف تولید ناب بهبود دائمی جریان تولید میباشد. سیستمهای اجرای تولید با نهادینه کردن بهترین الگوهای استاندارد (Best Practice) اولین گام را در دست یافتن به ساختار بهبود دائمی فرایند تولید برداشتند به عبارت دیگر با قانونمند کردن فرایندها و کنترل و مدیریت آن، این امکان را میدهند تا در پروسه هایی تعریف شده این فرایندها اصلاح شده و در سازمان جایگزین الگوهای قبلی گردند. به عبارت دیگر این سیستمها نه تنها جلوی اشتباهات و اعمال سلیقه های شخصی را به بهانه بهبود فرایندها می گیرند بلکه بستر مناسبی را برای بهبود فرایندها آنهم به صورت دائمی برمی دارند.
همچنین پیادهسازی سیستم مدیریت اجرایی، با حذف ورود اطلاعات اضافی در سیستمهای جزیره ای، اتصال مستقیم و لحظهای به سختافزارهای خط تولید شامل PLCها و SCADAها همچنین کنترل کیفیت مواد اولیه، نیمه ساخته و محصولات و کنترل کیفی فرایندها و پارمترهای کیفی حین تولید مهمترین هدف تولید ناب که بهترین کیفیت با کمترین زمان می باشد را تامین می نماید.
اما شاید مهمترین مزیت سیستمهای اجرای تولید توانمندی مجموعه در همراه شدن با تغییرات نیازهای بازار و به تبع آن تغییرات تولید میباشد که در اصطلاح به آن چالاکی خط تولید میگویند. سیستم مدیریت اجرای تولید با اعمال مدیریت دانش در تحقیق و توسعه محصول، مهندسی و فرمولاسیون محصول و مهندسی فرایند تولید بهترین شرایط را برای تغییرات اصولی و سریع در تولید از مشخصات محصول تا فرایند تولید را فراهم میسازد.
یکی دیگر از اهداف تولید ناب حذف تمامی اتلافها در تولید و کسب و کار میباشد. این اتلافهای شامل هر آنچه میباشند که هیچ ارزش افزودهای برای سازمان نداشته و به صورت کلی عبارتند از:
1 – اتلاف حاصل از تولید مازاد: سیستم برنامهریزی کلان تولید (MPS) درخواستهای تولید را به صورت مستقیم از سفارشهای مشتریان دریافت، طبقه بندی و با اعمال ظرفیت سنجی تولید (RCCP) برنامهریزی می نماید این سیستم می تواند اتلاف حاصل از تولید را به حداقل برساند و مهمترین مزیت برنامهریزی سیستمی سرعت عمل و قابلیت تغییر برنامه تولید با حداقل آشفتگی تولید و براساس استانداردها میباشد.
2 – اتلاف حاصل از فعالیتهای اضافی: فلسفه اصلی سیستمهای برنامه ریزی منابع سازمان اجرای کسب و کار براساس استانداردهای تایید شده میباشد. همین امر در عمل کلیه فعالیتهای اضافی را از گردونه کسب و کار حذف کرده و مهم تر آنکه با ایجاد یک پروسه اصلاح دائمی فرایندهای سازمانی، بهبود فرایندها را به یک اصل کسب و کار تبدیل می نماید.
3 – اتلاف حاصل از انباشت موجودی مواد اولیه: سیستم برنامهریزی نیازمندیهای مواد (MRP) براساس برنامه ریزی کلان تولید (MPS ) و با توجه به موجودی کالا، دستور کارهای در جریان و سفارشهای در راه با دقت کامل نیازمندیهای مواد را برنامهریزی مینماید. البته همانطور که مشخص است لازمه راهاندازی سیستم برنامهریزی نیازمندیهای مواد (MRP)، علاوه بر اجرای سیستم برنامه ریزی کلان تولید (MPS)، پیادهسازی یک سیستم جامع مدیریت انبار، تولید و تامین است که در حقیقت همان سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP) میباشد.
4 – اتلاف حاصل از ضایعات تولید: کنترل ضایعات، شناسایی نقاط مشکل دار خط تولید، کنترل کیفیت مواد اولیه از الزامات کاهش ضایعات تولید میباشد که در قالب سیستم اجرای تولید (MES) در مجموعه تولیدی اعمال و به نتیجه می رسد.
5 – اتلاف زمان تولید: زمانسجی استاندارد و اعمال آن در سیستم اجرای تولید (MES) بهترین خط کشی است که با ثبت اطلاعات تولید میتوان اتلاف زمانی و به عبارتی عدم بهرهوری سازمان را شناسایی نمود. شناسایی زمان اتلاف تولید اولین گام در راه دست یابی به راهکارهای رفع مشکل میباشد.
6 – اتلاف حاصل از عدم بهره وری نیروی انسانی: ظرفیت سنجی توان ماشین و نیاز نیروی انسانی با جزئیات در مراحل گوناگون تولید زیرساختی را فراهم میآورد که با ثبت اطلاعات تولید و گزارشهای آنالیزی، امکان محاسبه بهره وری نیروی انسانی به تفکیک ایستگاههای کاری فراهم میشود. با شناسایی نقاط ضعف بهرهوری نیروی انسانی امکان برنامه ریزی جهت رفع آن میسر میگردد.
7 – اتلاف ناشی از توقفات خط: مهمترین عواملی که باعث توقف خط تولید میگردد عدم برنامه ریزی تولید، کمبود مواد اولیه و توقف دستگاههای خط تولید میباشد که تمام این مواد با برنامه ریزی سیستمERP به حداقل می رسد.
در نهایت اهداف و فلسفه پیادهسازی سیستمهای برنامه ریزی منابع سازمانی در راستای پیاده سازی تولید ناب در ساختارهای تولیدی می باشد و به جرات میتوان گفت در دنیای کسب و کار امروز دنیا تنها را دست یافتن به تولید ناب تکیه کردن به یک سیستم برنامه ریزی تولید مطمئن میباشد.
عده ای بر این باورند که برداشتن قدم اول مهم ترین پله در مسیر موفقیت است. اما این باور با وجود منطقی که در آن نهفته است ایراداتی دارد. نخستین گام برای رسیدن به نتیجه، برنامه ریزی منظم است. در برنامه مشخص می شود که قدم اول چیست و چگونه باید آن را به درستی پشت سر گذاشت. در واقع شروع یک حرکت هر چند هم که صحیح و محکم باشد بدون داشتن برنامه در ادامه ی راه دچار اخلال می شود.
برای یک برنامه ریزی خوب توجه به چه نکاتی ضروری است؟
برنامه باید متناسب با منابع تنظیم شود
به طور مثال هدف مورد نظر ما طبق بررسی های صورت گرفته نیاز به ۸ ساعت کار در روز دارد. ولی ما نمی توانیم بیش از ۴ ساعت از وقتمان را به آن اختصاص دهیم. به عبارتی زمان، موقعیت و منابعی که در اختیار داریم باید همسو با یکدیگر باشند. نتیجه آن که صرف داشتن استعداد و مهارت، منجر به موفقیت نمی شود و به عواملی نظیر زمان و منابع تحت اختیارتان نیز بستگی دارد. پس هدفی را برگزینید که در تمامی شرایط شما صدق کند.
برنامه باید قابلیت تغییر داشته باشد
فرض کنید شما دانش آموز کنکوری هستید و برای یک روز درسی خود ۴ ساعت مطالعه را در نظر گرفته اید. در آن روز برایتان مشکلی ایجاد می شود و نمی توانید به هدف مورد نظر برسید. بر فرض سرما می خورید و یا بیمار می شوید، سرزده برایتان مهمان می آید و هر چیز مشابه دیگر. آیا این وقفه در اجرای برنامه باید تمام روزهای آتی شما را تحت تاثیر قرار دهد؟ یا تمام برنامه یک روز به تعویق بیفتد؟ برنامه باید طوری طراحی شود که بتوان کسری های روزانه را در روزهای بعد جبران نمود.
برنامه ریزی باید منحصر به فرد باشد
تمامی افراد موفق دارای برنامه منظم بوده اند اما آیا استفاده از برنامه آن ها نسخه شفا بخش است؟ برنامه وی با توجه به خصوصیان شخصی خودش نوشته شده است و ممکن است اجرای آن توسط فرد دیگر، نه تنها اورا به نتیجه مطلوب نمی رساند بلکه نتیجه ای به مراتب بدتر عاید او کند.
هیچ کس بهتر از شما، خودتان را نمی شناسد. شمایید که ازتمام مشکلات و ویژگی ها و شرایط زندگی خود با خبرید. شما هستید که توانایی های خود را می شناسید. همیشه مشاورین نیستند که می توانند برنامه خوبی را برایتان طراحی کنند. خود شما بهترین مشاور برای خودتان هستید پس از هم اکنون شروع کنید و برنامه شخصیتان را بنویسید.
هدف های برنامه ریزی باید شفاف باشد
به عبارت دیگر بدانیم قرار است به چه چیز برسیم و کجا برویم. باید دقت کرد که هدفمان تا جای ممکن بلند پروازانه نباشد و به واقعیت و توانایی ها ما نزدیک باشد.
برای آن که امکان بررسی روند پیش رفت کار وجود داشته باشد باید گام به گام اهداف خود را تعیین کنیم. اهداف به ۳ دسته کوتاه مدت،میان مدت و بلند مدت تقسیم بندی می شوند.
در صورتی که در بازه ی مورد نظر به هدف کوتاه مدت خود نرسیدیم به برنامه رجوع کنیم و ایرادات کار را متوجه شویم و در جهت رفع مشکل حرکت کنیم.