هدف: بررسی عوامل موثر بر تمایل به مهاجرت نیروهای انسانی متخصص (علل رانشی یا دافعه های درون استانی (فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، علمی، اقلیمی)، علل کششی یا جاذبه ها و مؤلفه های برون استانی (فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، علمی، اقلیمی)، تمایل به مهاجرت)
تعداد سوال: 58
تعداد بعد: 13
شیوه نمره گذاری و تفسیر: دارد
منبع: محقق ساخته (سفارش)
نوع فایل: word 2007
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 36000 تومان
مقدمه:
شکلگیری مهاجرت به عنوان یکی ازپدیدههای اجتماعی کلان ذهن و اندیشه بسیاری از صاحب نظران را به خود معطوف نموده است. جابه جا شدن انسانها برای ارتقای کمی و کیفی زندگی، ابعاد تازه ای به خود گرفته و این تحرکات به عنوان یک مسأله اجتماعی مطرح گردیده است. از این رو بررسی مهاجرت به عنوان یک پژوهش جدی بین رشته ای، میان جمعیت شناسی و دیگر حیطههای علمی نظیر جامعه شناسی، روان شناسی و اقتصاد مطرح شده است. امروزه مهاجرت ها تنها با انگیزه زیستی و بیولوژیکی انجام نمی شوند بلکه مهاجرت در جهان امروزه پدیدهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است(میرزایی، 1372).
بیان مسأله:
در طرح مسأله مهاجرت لازم است به چند نکته توجه شود: 1- مهاجرت یک مسأله سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. بنابراین باید در بررسی این پدیده به سیاسیتهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی – آموزشی و سیاسی نظام توجه کرد.2- مهاجرت به خصوص مهاجرت نخبگان حاصل اقتصاد بازار آزاد و ایجاد نوعی بازار بین المللی برای دستیابی به مهارتهای تخصصی است. 3- بررسی پدیده مهاجرت غیر از دلایل درونی کشور به مسایل خاص کشورهای مقصد نیز ارتباط دارد. 4- مهاجرت برای کشور و دولت مبدأ همواره و از همه جهات، مسأله آفرین نیست؛ زیرا در حالیکه مشکل کمبود نیروی انسانی ماهر و متخصص و تقلیل سرمایه انسانی را پیش میآورد ولی از مشکلات جمعیتی اشتغال و نیز بحرانهای سیاسی و اجتماعی جامعه مبدأ میکاهد(شهبازی، 1386: 6-12). از نظر تاریخی، مهاجرت به عنوان یک جزء دیرپا در تمدن بشر در غنیتر ساختن جوامع و سودرسانی به اقتصاد کشورهای مبدأ و مقصد نقش داشته است. چنین تخمین زده می شود که در حدود 191 میلیون نفر در خارج از کشور محل تولد خود زندگی میکنند که این تعداد بیش از3 درصد از جمعیت جهان را به خود اختصاص داده است. مهاجرت بین المللی به صورت یکی از شاخصهای تعریف کنندهی جهان معاصر درآمده است که بر تعامل میان مردم، جوامع و بازارها تأثیر میگذارد. آنچه مهاجرت امروز را متفاوت میکند، پویایی، جا به جاییهای مهاجرتی و در نتیجه آن تأثیر مهاجرت است که تفاوت فاحش کرده است. تعداد افرادی که تغییر مکان میدهند، امروزه بسیار افزایش یافته است به طوریکه حدود یک نفر از هر 35 نفر درجهان مهاجر است.) (Report IOM, 2005.
مهاجرکیست و مهاجرت چیست؟
در پاسخ باید گفت که در ادبیات مربوط به مطالعات مهاجرت، تعریفی جامع و مانع از مهاجر وجود ندارد. علت فقدان یک تعریف کاملاً عملیاتی این است که چون مهاجر، از متنهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مختلفی بر میخیزد، پژوهشگران را با متغیرهای متنوعی روبه رو میسازد که این به نوبه خود دستیابی به تعریف را با چالش مواجه میسازد. بر اساس تعریف سازمان ملل، بنا به دلایل آماری، مهاجر کسی است که به کشوری غیر از کشورهایی که تابعیت آن را دارا میباشد وارد شده و حداقل 12 ماه در آن اقامت میگزیند(UN, 1998:4-5). همچنین بر اساس نظریه اورت لی، مهاجرت عبارت است از« تغییر دائمی یا نیمه دائمی مسکن، بدون هیچ محدودیتی در مورد فاصله حرکت و ماهیت اختیاری یا اجباری مهاجرت، همچنین بدون هیچ گونه تمایزی بین مهاجرت داخلی یا خارجی» (زنجانی، 1380). رولان پرسا مهاجرت را حرکات افراد یا گروهها میداند که تغییر دایمی یا طولانی محل اقامت معمولی فرد را به دنبال دارد(همان) و دونالد جی- بوگ ، مهاجرت را پاسخ ارگانیسم انسانی به نیروهای اقتصادی- اجتماعی و جمعیتی در محیط تعریف میکند(لهسایی زاده، 1368: 55).
وضعیت مهاجرت بین المللی درعصرحاضر:
الف- بر اساس آمار سال 2005، از هر 10 نفر مهاجر بین المللی 6 نفر در کشورهای توسعه یافته زندگی میکنند. ب- طبق آمار تخمین زده شده، تعداد مهاجرین در سال 2050 از مرز 250 میلیون نفر خواهد گذشت. ج- پیرو جهانی شدن و تحولات بین المللی نظامهای سیاسی، جابه جاییهای مهاجرتی نیز دستخوش دگرگونی قرار گرفته است. ر- طبق مطالعات جدید چنانچه کشورهای توسعه یافته تنها یک سهمیه 3 درصدی برای نیروی کار مهاجر، منظور کنند رشد سالانه داراییهای جهانی بین 50 الی 200 میلیارد دلار خواهد شد .(Shahidul haq, 2006)
سه موج مهاجرت های بین المللی در ایران:
مهاجرت به خارج از ایران را میتوان از سال1330 (1950) به سه موج اصلی که با موقعیت اقتصادی و اجتماعی و انگیزه هایی برای مهاجرت در ارتباط بود سازماندهی کرد. اولین موج مهاجرت با بهبود یافتن شرایط اقتصادی تدریجی ایران و شروع استخراج نفت بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد. درآمد حاصل از صادرات نفت، تغییر ناگهانی در جامعه ایران از سنتی به مدرن را اجازه داد وشاهد تحرک خانواده طبقه میانی و بالا برای فرستادن فرزندانشان به خارج جهت کسب تحصیلات و دسترسی به امنیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، در این دوره بسیار دیده میشد. موج دوم، در اوایل انقلاب اسلامی اتفاق افتاد و عناصر لیبرال و سوسیالیست اولین گروههایی بودند که جهت فرار از محدودیتهای جنسی، خدمت نظام وظیفه و فشارهای جنگ ایران و عراق؛کشور راترک کردند. همچنین افزایش مهاجرت افراد با تحصیلات عالی و مهارت بالا در اثر انقلاب فرهنگی را در این دوره شاهدیم (Hakimzadeh, 2006: 22). پدیده مهاجرت متخصصان، که از سالهای 1330 شمسی در ایران شکل گرفته بود. با آغاز انقلاب اسلامی در اواخر دههی 1350(1357) تا ربع سوم دههی 1360 مهاجرت متخصصان به خارج از کشور در سه مرحله و تحت شرایط و اوضاع و احوال متفاوتی شکل گرفتهاست. مرحله اول: در آستانه انقلاب؛ یعنی ماههای پیش از بهمن 1357 که قشر وسیعی از متخصصان شاغل در نهادهای دولتی، اغلب در گروه نسبی بالا و با تجربه مطالعاتی از انقلابهای دنیا، آسان و سریع جذب جامعه میزبان و مشغول کار شدند. مرحله دوم: که از بهمن 1357 اغاز شد و طی آن گروههای متعدد بر اثر عوامل و انگیزههای متفاوت و در مقاطع زمانی مختلف مهاجرت کردند. در ماههای اول پس از پیروزی انقلاب به خاطر بروز ناآرامیها و نا امنیهای خیابانی، گروهی از ترس و وحشت با عجله و شتاب و بدون برنامه ریزی قبلی ایران را ترک کردند. این گروه، در واقع قشر دیگری از همان گروه اول بودند که روزهای پس از انقلاب را نتوانستند به درستی درک و پیش بینی کنند. در همین مرحله گروه سومی وجود دارند که حاصل دوران اولیه انقلاب از دانشگاهها و مؤسسات و ادارات دولتی هستند. مرحله سوم که در آن دو عامل موجب شدت گرفتن مهاجرت متخصصان به خارج شد. عامل اول، بسته شدن دانشگاههاو در فاصله کوتاهی از آن، عامل دوم که آغاز جنگ تحمیلی است.عامل اول موجب شد تا متخصصان جوانی که در اوایل انقلاب با اشتیاق به ایران برگشتهبودند و هر کدام در دانشگاه یا مؤسسهای مشغول به کار شدهبودند، چون هنوز به طور پیمانی یا ساعتی به تدریس اشتغال داشتند و به استخدام رسمی در نیامده بودند، با بسته شدن دانشگاهها به کشور محل تحصیل خود بازگردند تا چه بسا با یافتن شغل جذب جامعه میزبان شوند. عامل دوم جنگ تحمیلی؛ به تدریج و در بلند مدت موجب مهاجرت اقشار مختلف، از جمله متخصصان به ویژه پزشکان شد که مجبور بودند مدتی را در جبهه بگذرانند. در این دوره حتی متخصصان بالقوه یعنی جوانانی که به سن خدمت نظام وظیفه رسیده بودند برای گریز از آن به طریق مختلف از کشور خارج شدند و در کشورهای اروپایی به تحصیل پرداختند و موفق به کسب تخصص شدند(نراقی،1370: 13-15).
جریان مهاجرت در این دوران را میتوان به سه منطقه تقسیم کرد. اروپا، امریکا و کشورهای خلیج فارس؛ و علت اصلی مهاجرت ها دو دلیل بود: 1- جهت ادامه تحصیل 2- جهت یافتن شغل..(Lahsaizadeh, 2002: 67-70) بالاخره موج سوم که بیش از 10سال گذشته را شامل میشود. یعنی از 1375(1995)تا کنون. این موج جمعیت بسیار متفاوتی را در بر میگیرد؛ افراد با مهارت بالا، مهاجرت طبقه کارگر و پناهندگان سیاسی و اقتصادی با سطوح تحصیلاتی پایین تر و مهارتهای کمتر از مهاجران قبلی(Hakimzadeh, 2006: 23).
بر اساس مطالعات انجام گرفته توسط صندوق بین المللی پول، در بین 61 کشور در حال توسعه، ایران بیشترین درصد مهاجرت افراد با تحصیلات عالیه را دارد. سایر آمارها هم مهاجرت رو به رشد ایرانیان تحصیل کرده به خارج از کشور در دو دوره 1973-1993 را نشان میدهد، به گونه ای که در این دوره به طور میانگین هر سال نزدیک به دوازده هزار نفر نیروی کارشناس از ایران به دیگر کشورها مهاجرت کردهاند( حسینی نژاد و کافی،1382؛ رونقی،1375؛ دهقان،1382به نقل از صالحی عمران، 1384: 57 ). در عصر حاضر به دلیل جهانی شدن و تحولات بین المللی نظامهای سیاسی، جابه جایی های مهاجرتی دستخوش دگرگونیهای بنیادین شده است. ایران هم مانند کشورهای دیگر در این زمینه تغییرات چشمگیری دیده است. امروزه ایران دارای بالاترین میزان برون کوچی و درون کوچی و رشد شهر نشینی در جهان میباشد. جمهوری اسلامی ایران در یک مقایسه بین المللی ، در منطقه آسیا و اقیانوسیه با 16 درصد مهاجرت متخصصان دارای دومین رتبه به لحاظ میزان مهاجرت نیروی انسانی متخصص به مقصد کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) است( محمدی الموتی،1383: 209).
با توجه به مراتب یادشده این مسأله مطرح میشود که – میزان تمایل به مهاجرتهای بین المللی جوانان چقدر است؟ – علل و انگیزههای مؤثر بر مهاجرت جوانان کدامند؟ و کدام عامل بر انگیزه آنها بیشترین تأثیر را داراست؟
پبشبنه پژوهش
اهمیت مرور پژوهشهای پیشین، در این است که با بررسی مطالعات قبلی، جنبههای دیگر تحقیق را میتوان شناخت. همچنین، استفاده از منابع علمی متعدد، راه را برای دید وسیعتر محقق، در امر پژوهش هموار خواهدکرد.
جواهری و سراج زاده(1380) در تحقیقی تحت عنوان« عوامل مؤثر بر گرایش دانشجویان به مهاجرت خارج از کشور» با یک نمونه 1522 نفری از دانشجویان دانشگاه های ایران و با روش تحلیل ثانویه به بررسی پرداختهاند. نتایج این مطالعه نشان می هد که 5/59 درصد از دانشجویان در سطح متوسط و5/17 درصد در سطح زیاد، گرایش به مهاجرت از کشور دارند و فقط 23 درصد از آنها در اندیشه مهاجرت نیستند. نقش دو متغیر« پایبندی به جامعهی ملی» و« دینداری» به عنوان عوامل بازدارنده و « نگرش انتقادی نسبت به شرایط کنونی و آتی جامعه» به عنوان عوامل ترغیب کننده گرایش به مهاجرت، از نظر آماری مورد تأیید قرار گرفته همچنین گرایش به مهاجرت در مردان بیشتر از زنان و در پایگاه اقتصادی و اجتماعی بالا بیش از پایگاه پائین است(جواهری و سراج زاده،1380). آراسته (1380) در تحقیقی تحت عنوان« بررسی رضایت شغلی و عوامل مهاجرت اعضای هیأت علمی فارغ التحصیلان خارج از کشور» در بین 481 نفر از اعضای هیأت علمی دانش آموختهی خارج از کشور انجام داده، حاکی از آن است که علاوه بر عوامل شغلی( فرصت پیشرفت) و عوامل شخصی( رفاه فردی و خانوادگی)، متغیر های دیگری مانند آزادی شغلی، آزادی علمی و شرایط اجتماعی- سیاسی بهتر، از جمله عوامل زمینه ساز مهاجرت اعضای هیأت علمی است(آراسته،1380). علاء الدینی و همکاران(1380) در تحقیقی با عنوان “میزان تمایل به مهاجرت و علل آن در بین پزشکان” انجام داده اند، مطالعه به صورت پیمایش پستی بر روی نمونهای تصادفی از پزشکان 94-24 ساله ثبت شده در نظام پزشکی شامل5482 نفر انجام شده و نتایج بر روی 2789 پرسشنامه جمع آوری شده، مورد تحلیل قرار گرفته است. مهمترین عوامل زمینه ساز تمایل به مهاجرت از نظر پزشکان: درآمد کم و ناکافی و هزینه و تورم زیاد، وجود تبعیضهای موجود در جامعه، نیاز به پیشرفتهای شغلی و فقدان یا کمبود امکانات رفاهی بوده است(علاء الدینی، 1380).
علی آبادی (1380) در مطالعه ای با عنوان ” بررسی اثرات جهانی شدن بر فرار مغزها در کشورهای جهان سوم” به تحلیل محتوای مقالاتی در این زمینه پرداخته و بیان میکند که دگرگونی روابط اجتماعی ناشی از جهانی شدن از طریق مقولات زیر منجر به فرار مغزها میشود؛ تبلیغ اینترنتی فرصتهای شغلی ، جستجوی اینترنتی مشاغل، ارزیابی اینترنتی صلاحیت متقاضیان مهاجرت و… همچنین نتایج نشان میدهد که نابرابری اطلاعاتی ناشی از جهانی شدن از طریق مقولات ذیل به فرار مغزها میشود. نابرابری در زیر ساختارهای فنی ، نابرابری در سخت افزارهای کامپیوتری ، نابرابری در دسترسی به تسهیلات اینترنت و نابرابری در تولید علم و دانش.
ابراهیمی(1381) در تحقیقی با عنوان” بررسی عوامل اقتصادی مؤثر بر تمایل دانشجویان رشتههای برق و کامپیوتر به مهاجرت” روی 203 دانشجوی این دو رشته در دو دانشگاه تهران و صنعتی شریف انجام داده است.نتایج نشان میدهد که عواملی مثل عدم بها دادن به نوآوری و ابتکار، استفاده مطلوب از ساعات کار، مبهم بودن آینده اقتصادی، عدم کفایت حقوق، دستمزدها وفرصتهای شغلی در گرایش به مهاجرت افراد نمونه نقش داشته است(ابراهیمی،1381).
عباسی(1382) در تحقیقی تحت عنوان «بررسی جامعه شناختی گردش نیروی کار ماهر در سطح بین المللی با تأکید بر پیمایشی در زمینه فرار مغزها در ایران» با تکیه بر اطلاعات 42 کشور جهان- 27 کشور فرستنده و 15 کشور دریافت کنندهی مهاجر- به مطالعه پدیدهی مورد نظر پرداخته است. یافتههای او نشان میدهد، چهار متغیر سطح کیفی زندگی، دموکراسی، توسعه فرهنگی و درآمد، قدرت پیشگویی عضویت افراد در دو گروه مهاجر و غیر مهاجر را دارد. در سطح کلان نیز تعیین کننده های اقتصادی، توسعهی فرهنگی و دموکراسی بر میزان جذب و دفع نیروی کار ماهر تأثیر میگذارد(عباسی،1382).
صالحی عمران(1384) در تحقیقی با عنوان« بررسی نگرش اعضای هیأت علمی درباره دلایل مهاجرت نخبگان علمی به خارج از کشور » که جامعه آماری آن شامل کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه مازندران بوده؛ با توجه به دو دسته از عوامل رانش (دافعه های داخلی) و عوامل کششی (جاذبه های خارجی)اشاره میکند که عواملی نظیر « عدم توجه اجتماعی به ارزش فعالیت های علمی؛ نبود تسهیلات لازم برای پژوهش، پایین بودن حقوق و دستمزد و احساس وجود تبعیض و نابرابری» به طور «خیلی زیاد» و «زیاد» به عنوان عوامل رانشی در مهاجرت نخبگان علمی به خارج از کشور مؤثر بودهاند. عوامل سیاسی مانند «وجود فشارهای سیاسی و نبود آزادی در ابراز عقیده» اهمیت چندانی در نظر اعضای هیأت علمی نداشته است. نتایج این تحقیق همچنین نشان داده که «امکانات مادی و رفاهی بهتر برای زندگی، ارتقای رشد علمی و حرفه ای، وجود فرصت های شغلی بهتر، دسترسی به دستمزد بیشتر، آسایش روانی و اجتماعی بهتر برای خود و خانواده، علاقه به زندگی در یک جامعه بدون احساس تبعیض و نهایتا ارتباط بهتر با نیازهای جامعه خارجی» به ترتیب در دیدگاه اعضای هیأت علمی به عنوان عوامل کششی قلمداد شدهاند.
ذکایی در مقاله ای که در سال 85 با عنوان« جوانان، جهانی شدن و مهاجرت های بین المللی: پژوهشی در میان نخبگان جوان» به رشته تحریر درآورده، اذعان می دارد که مهاجرت به عنوان تجربه ای از مصرف مکان و فضا، راه حلی است برای پر کردن فرصت های زندگی، در میان طیفی از نخبگان جوان، که با انتخاب آن به دنبال ارتقای سرمایه های فرهنگی و انسانی خویش و حفظ تمایز خویش هستند. وی در این مقاله با الهام از مفهوم نوگرایی بازاندیشانه متفکران مدرن و پست مدرن معاصر و با استفاده از رویکرد نظریه مبنایی به دنبال روشن ساختن تفسیر، معنا و اهمیت رفتار مهاجرتی نخبگان جوان بر هویتیابی و انگیزه ها و زمینههای اجتماعی فرهنگی موثر بر این رفتار است. نتایج پژوهش کیفی انجام شده بیانگر تأثیر آشکار فرآیندهای جهانی شدن و ارزشهای جهان وطنی بر گرایشها و ارزشهای این گروه از جوانان است. به همان سان در سطح فردی تمایل به حفظ سلیقهها و سبکهای زندگی فردی ، ارتقای مهارتهای حرفهای و تحصیلی و نیاز به اثبات تواناییهای فکری و حرفهای، محرک مهمی در انتخاب رفتارهای مهاجرتی محسوب می شود( ذکایی، 85).
محسنی تبریزی و ماندانا عدل(1385) تحقیقی را با عنوان« بررسی عوامل روان شناختی اجتماعی مؤثر بر تمایل اعضای هیأت علمی دانشگاههای شهر تهران به مهاجرت به خارج از کشور» در بین کلیه اعضای هیأت علمی رسمی شاغل در دانشگاههای دولتی شهر تهران که شامل 1814نفر بوده انجام دادهاند، نمونه آماری این پژوهش 120 نفر از اعضای هیأت علمی بوده که به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدهاند. نتایج نشان میدهد که تمایل به مهاجرت به طور معکوس با رضایت شغلی، احساس امنیت شغلی، احساس رضایت از زندگی، درجه مشارکت سیاسی- اجتماعی، سالهای اشتغال به دانشگاه و عوامل مداخلهگر رابطه دارد. همچنین تمایل به مهاجرت به طور مستقیم با وضعیت اقتصادی- اجتماعی، عوامل دافعه و جاذبه همبسته هستند. نتایج حاصل از کاربرد رگرسیون چند گانه و تحلیل مسیر نشان میدهد که متغیرهای رضایت شغلی، مشارکت اقتصادی- اجتماعی، عوامل جاذبه، سالهای اشتغال در دانشگاه و عوامل مداخلهگر به عنوان تعیین کنندهترین عوامل مؤثر بر انگیزش به مهاجرت اعضای هیأت علمی مطرحاند و این متغیرها توانستهاند 45 درصد از کل تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمایند( محسنی تبریزی و ماندانا عدل، 1385).
نیازی در سال 86 در تحقیقی با عنوان” بررسی رابطه میان ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی دانشجویان دختر با گرایش آنها به مهاجرت به خارج از کشور” در بین 508 نفر از دانشجویان دختر مقطع تحصیلات تکمیلی( کارشناسی ارشد و دکترا) در دو دانشگاه شیراز و فردوسی مشهد، را مورد بررسی قرار داده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که از میان متغیرهای جمعیتی مورد بررسی( سن، وضعیت تأهل و قومیت) متغیر وضعیت تأهل با گرایش به مهاجرت رابطه معناداری داشته است. از بین متغیر ها ی فرهنگی و اجتماعی نیز رشته تحصیلی، دانشگاه محل تحصیل، تحصیلات والدین، میزان استفاده از رسانههای جمعی، نگرش نسبت به جایگاه علم درایران، احساس تعلق به وطن، نگرش نسبت به عدالت جنسیتی، نگرش نسبت به حقوق بشر، ابعاد چهارگانه دینداری با متغیر وابسته رابطه معناداری داشته اند. در تجزیه و تحلیل چند متغیر، متغیرهای احساس تعلق به وطن، بعد پیامدی دینداری، استفاده از رسانه های جمعی، نگرش نسبت به جایگاه علم و پژوهش در ایران، نگرش نسبت به حقوق بشر و متأهل بودن با گرایش به مهاجرت دارای رابطه معنادار هستند و 59 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نموده اند(نیازی، 86).
عظیمی(1387) در تحقیق با عنوان« بررسی انگیزههای مهاجرت به خارج از کشور در استانهای شمالی ایران» ضمن بررسی خصوصیات افراد علاقهمند به مهاجرت به خارج، گرایشات و رفتار مهاجرتی آنها را در ارتباط با عواملی مانند علل و انگیزههای مهاجرت، کشور یا کشورهای مقصد، چگونگی مهاجرت، نحوه اقدام افراد برای مهاجرت، میزان آگاهی متقاضیان مهاجرت از شرایط کار و زندگی کشورهای مقصد، آشنایی با فرایند مهاجرت و آگاهی از خطرات احتمالی مهاجرت مورد مطالعه قرار میدهد. روش تحقیق این مطالعه به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و نمونه 350 نفر از افراد علاقمند به مهاجرت به خارج از کشور در سه استان گیلان، مازندران و آذربایجان شرقی بوده که به صورت تصادفی مورد بررسی قرار گرفتهاند. یافته های تحقیق نشان میدهد که مهاجرت به خارج از کشور مورد اقبال بسیاری از جوانان میباشد. در این میان مهمترین دلیل مهاجرتی افراد نمونه؛ ادامه تحصیل بوده است جوان بودن اکثر متقاضیان و هدف تحصیلی به عنوان مهمترین دلیل مهاجرتی برای اکثریت آنها، حکایت از آن دارد که فرصتهای تحصیلی موجود در داخل هنوز بازار تقاضای تحصیل را به ویژه در سطوح تحصیلات تکمیلی کفایت نمیکند و یا اینکه با توجه به میزان بالای نرخ بیکاری در میان افراد تحصیل کرده، جوانان گرایش به تحصیل در خارج را دارند. دومین انگیزه افراد نمونه به مهاجرت، بهبود شرایط اقتصادی میباشد. شرایط اقتصادی کشور به ویژه در سالهای گذشته که همراه با تورم بالا و عدم افزایش متناسب حقوق و درآمدها همراه بوده سبب عدم رضایت مردم شده، به همین دلیل ارتقا ی شرایط اقتصادی دومین دلیل از طرف متقاضیان مهاجرت مطرح شدهاست. شرایط بهتر اجتماعی و فرهنگی و در نظر گرفتن آینده فرزندان از دیگر عوامل مهمی هستند که به عنوان دلیل سوم و چهارم از طرف متقاضیان به مهاجرت مطرح شدهاست.
در تحقیقی که شیرازی و مصیب در سال 2006 تحت عنوان” تحصیلات و مهاجرت به خارج از کشور، عامل به وجود آورندهی جامعه امریکایی- ایرانی” انجام داده اند، به بررسی علت مهاجرت ایرانیها به امریکا پرداختهاند. نمونهی این تحقیق، 101فرد ایرانی ساکن در امریکا بوده، ابزار تحقیق پرسشنامهای بوده که از طریق دو وب سایت مختلف به ایرانیان مقیم امریکا عرضه شده است. افراد نمونه دلایل مهاجرت خود را چنین عنوان کرده اند: فرصت های تحصیلاتی در امریکا(87 درصد)، فقدان آزادیهای اجتماعی در ایران(46 درصد)، فشار های سیاسی و مذهبی به ترتیب 15 و 12 درصد از علتها را به خود اختصاص داده است و 4/71 درصد معتقد بودند که اگر یک موقعیت اقتصادی، اجتماعی وسیاسی مناسبی در ایران دریافت کنند، به ایران باز خواهند گشت(.(Shirazi& Mossayeb, 2006 در تحقیقی که شاه آبادی و همکاران در سال 2006 با عنوان« بررسی عوامل فرار مغزها( یک مطالعه موردی از ایران)» انجام داده است. به بررسی عواملی که بر روی فرار مغزها از ایران به کشورهای اروپایی در طول سالهای 1382-1352 تأثیر داشته پرداخته اند. نتایج تحقیق آنها نشان می دهد که عواملی مثل میزان بیکاری، تفاوت میزان دستمزدهای در ایران و کشورهای اروپایی و همچنین تفاوت سطح رفاه در ایران و کشورهای اروپایی و تفاوت عواملی مثل [1]GDP,[2]GNEو [3]GCF در ایران و کشورهای اروپایی تأثیر مثبتی داشته روی افزایش روند مهاجرت نخبگان به خارج از کشور. همچنین عواملی مثل جنگ، حقوق سیاسی، آزادی و بروکراسی تأثیر مثبتی روی فرار مغزها از ایران به کشورهای اروپایی داشته است(Shahabadi, et.al., 2006). در تحقیقی که توسط پاوان، یهودا و نارش در سال 2007 با موضوع “مسألهی فرار مغزها” در دانشگاههای میسوری و کلمبیای امریکا و دانشگاههای نرویچ و شرق آنجلیای انگلیس روی 949 دانشجوی رشته مدیریت انجام شده است، از جمله دلایلی که این محققین برای پدیدهی فرار مغزها بیان کرده اند،عبارتند از: جهانی شدن، توسعه تکنولوژی های ارتباطی و حمل و نقل، توسعه اقتصادی و ظهور بازارهای تجاری، غرب گرایی شدن تحصیلات مدیریتی، توسعه تحصیلات به عنوان یک صنعت مهم برای کشورهای شبیه امریکا، انگلیس و استرالیا و فقدان پایدار افراد متخصص در کشورهای توسعه یافته .(Pavan, Yehoda& Naresh, 2007)
نقد پیشینه:
در نظر گرفتن نکات مثبت کارهای پیشین به بارورتر شدن پژوهش حاضر کمک خواهد کرد. مسلماً مشخص شدن نقاط ضعف تحقیقات قبل، به پژوهشگر کمک میکند، راه حلهای جدید را برای دوری جستن از اشتباهات گذشته انتخاب نماید. در مورد کارهای داخلی مثل تحقیق آراسته، جواهری و سراج زاده، صالحی عمران و … و پژوهشهای خارجی مثل: شیرازی و مصیب، پاوان، یهودا و نارش تنها به بررسی مهاجرت نخبگان و قشر متخصص کشور پرداخته شده و از بررسی و سنجش گرایش به مهاجرت افراد عامهی جامعه صرف نظر شده؛ که در پژوهش حاضر نمونه ما افراد عادی جامعه میباشند و تمایل این افراد به مهاجرتهای بین المللی سنجیده شده است. همچنین در این مطالعه، سعی شده به بررسی عوامل برانگیزنده مهاجرتهای بین المللی مثل: عامل اقتصادی، سیاسی، آموزشی و اجتماعی – فرهنگی به عنوان عوامل اصلی که در نگرش افراد نسبت به مسائل اجتماعی در هر جامعه نقش مهمی داشته، پرداخته شود.
مبانی نظری
نظریه محرومیت نسبی:
این نظریه که توسط منگالام و شوارز وللر ارائه شده بیانگر آن است که احساس محرومیت از ارزش ها و امور مطلوب، تحت شرایط خاصی، موجب مهاجرت میشود. بر اساس این نظریه، زمانیکه جامعه قادر به تأمین نسبی احتیاجات و نیازهای افراد نباشد، احتمال بروز رفتارهای جمعی افزایش مییابد. یکی از این رفتارهای جمعی مهاجرت است که در چنین شرایطی احتمال وقوع آن افزایش مییابد. در شرایط محرومیت نسبی افراد برای رفع محرومیت خویش از امکانات مادی و معنوی اقدام به مهاجرت میکنند(لهسایی زاده، 1368: 36).
نظریه نظام جهانی:
بر اساس طرفداران این دیدگاه مثل والرشتاین(1974)، نکا(1994)، و پان چز(1992)، نظام سرمایه داری نیازمند انباشت سرمایه است و این هدف موجب جذب منابع کشورهای پیرامون به مرکز میشود. فرایند مهاجرت به خصوص مهاجرت نخبگان نیز بخشی از فرایند انباشت سرمایه محسوب میشود. ناموزونی در انباشت سرمایه، درجه توسعه و تجمع قابلیت فناوری، تراکم سرمایه انسانی برای کشور میزبان را به همراه دارد(استرابهر[4]،2000 : 14 به نقل از عباسی،1382: 71).
نظریة اقتصاد نئوکلاسیک:
الف- نظریه کلان اقتصاد نئوکلاسیک: طبق این نظریه، مهاجرت بین المللی همانند مهاجرت داخلی به وسیله اختلاف جغرافیایی عرضه و تقاضای کالا به وجود میآید. در کشورهای دارای نیروی عظیم کار در مقابل سرمایه کم، دستمزدها در بازار کم میباشد. در حالیکه کشورهای دارای محدودیت نیروی کار نسبت به سرمایه (سرمایة بیشتری درمقایسه با نیروی کار دارند.) دستمزدهای بالاتری در بازار کار دارند. اختلاف دستمزد نیروی کار باعث میشود کارگران از کشورهای با دستمزد کم به کشورهای با دستمزد زیاد حرکت کنند. در نتیجه این حرکت عرضه کارگران در کشورهای فقیر از نظرسرمایه کاهش مییابد و با کاهش عرضه، دستمزدها افزایش مییابد. مشابه جریان نیروی کار که از کشورهای دارای نیروی کار فراوان به سوی کشورهای دارای کمبود در نیروی کار است، سرمایه نیز از کشورهای غنی از سرمایه به کشورهای فقیر جریان مییابد(مسی، 1364: 85). ب- نظریه خرد اقتصاد نئوکلاسیک(رویکرد هزینه-فایده): در این رویکرد به نمای فردی تصمیم به مهاجرت توجه میکنند و مهاجرت کنشی در ارتباط با اختیار و اراده فرد در نظر گرفته میشود(Smith, 1995). در این طرح عاملان و کنشگران عاقل منفرداً تصمیم به مهاجرت میگیرند زیرا محاسبه هزینه- فایده باعث میشود انتظار بازده خالص مثبتی را ، معمولا بازده پولی، از مهاجرت داشته باشند( مسی،1364: 86).
نظریه اقتصاد جدید مهاجرت:
طبق این نظریه، تصمیمات مهاجرتی به وسیله هر یک از افراد به تنهایی گرفته نمیشود، بلکه واحدهای بزرگتری مثل خانواده چنین تصمیماتی را میگیرند که در آن نه فقط برای بیشتر کردن درآمد مورد انتظار بلکه همچنین برای کمترکردن خطرات و محدودیت های همراه با شکست های گوناگون بازار، بجز آنهایی که در بازار وجود دارد، به طور جمعی عمل میکنند(همان،88).
نظریه راونشتاین:
این نظریه از قدیمیترین نظریهها در باب مهاجرت میباشد. وی با وضع قوانین جاذبه و دافعه در مهاجرت مدعی شد که عوامل جاذب اجتماعی- اقتصادی و فیزیکی فرد را به سوی مهاجرت ترغیب و تحریک میکند. در مقابل، شرایط نامطلوب اجتماعی و فیزیکی او را از سرزمین مألوف رانده و دفع میکند(Weeks, 1999:238).
نظریه جاذبه و دافعه اورت.اس.لی[5]:
بر اساس مفروضات این نظریه، الف: عوامل جاذبه یا بر انگیزنده شامل عوامل اقتصادی: توسعه اقتصادی، تقاضا برای نیروی کار، امنیت سرمایه و تسهیلات با ساختار پائین. عوامل سیاسی: دموکراسی اجتماعی، تمرکز زدایی، دیوان سالاری روان تر، سیاست کمک و همیاری. عوامل اجتماعی و فرهنگی: نظم و قانون، جذابیت های تحصیلاتی و پژوهشی، رفاه بیشتر( سطح بالاتری از کیفیت زندگی) و عوامل جمعیتی: باروری پائین، جمعیت فعال پائین، نسبت جنسی نامتوازن. ب: عوامل دافعه شامل عوامل اقتصادی: فقر، تورم،کساد مالی و کشمکش های اقتصادی، کثرت نیروی کار، حقوق کم برای شغلهای سخت و با مهارت، میزان بالای مالیات. عوامل سیاسی: تعصب سیاسی، نوع ایدئولوژی، استبداد و عدم ثبات سیاسی(فقدان آزادی). عوامل اجتماعی و فرهنگی: پیوند خانوادگی، ازدواج، خواسته های تحصیلی، نارضایتی زندگی، میزان جرم وجنایت و … عوامل ناگهانی مثل جنگ، آزار و اذیت و شکنجه .(Moghaddas, 2003: 5)بنا براین بر اساس نظریه اورت لی عوامل مؤثر بر گرایش به مهاجرت به خارج از کشور را میتوان در چارچوب های زیر مورد بررسی قرار داد. خصوصیات و ویژگیهای شخصی – عوامل برانگیزنده و باز دارنده در مبدأ – عوامل برانگیزنده و بازدارنده در مقصد و عوامل مداخلهگر(زنجانی، 1371: 68).
نظریه جهانی شدن:
جهانی شدن را میتوان به عنوان تشدید روابط اجتماعی جهانی تعریف کرد. همان روابطی که موقعیت های مکانی دور از هم را چنان به هم پیوند میدهد که هر رویداد محلی تحت تأثیر رویدادهای دیگری که کیلومترها با آن فاصله دارند، شکل میگیرد و برعکس(گیدنز،1380: 77). جهانی شدن، حداقل با فرایند نوگرایی همزمان است و از اینرو آغاز آن به قرن 16 برمیگردد وشامل فرایندهای نظاممندکردن اقتصاد، روابط بین الملل در بین دولتها و ظهور یک فرهنگ و آگاهی جهانی است. این فرایند در طول زمان تشدید شده و در حال حاضر در سریع ترین مرحله توسعه خود است(واترز[6]،1379: 95). جهانی شدن فرایندی متمایز کننده و همگون ساز است و با پذیرش ارزش خرده فرهنگها و تواناییهای محلی، جهان را به سوی کثرت گرایی سوق میدهد(همان منبع:199). مهاجرت متخصصان به کشورهای توسعه یافته نتیجه افزایش تعامل جهانی و نابرابری جهانی پایدار میان ملت ها که هر دو بازتاب روند تعامل جهانی شدیدی هستند، میباشد. از یک طرف، با شدت گرفتن فرایند جهانی شدن، روابط بین کشورها به ویژه بین جهان توسعه یافته و در حال توسعه تقویت میشود. از طرف دیگر، این فرایند، اختلاف کلی کشورها را از لحاظ توسعه یافتگی حفظ و استمرار میبخشد(Cheng& Yang, 1998: 629).
تمایل به مهاجرت: تمایل نوعی گرایش یا آگاهی روانی، زمینهای و سازمان یافته برای اندیشیدن، احساس، ادراک وررفتار کردن نسبت به یک موضوع شناختی است(بیرو 1366:22 به نقل از عدل،1385: 279). در تعریف مفهوم گرایش، نوعی آمادگی فکری، عاطفی و رفتاری برای انجام یک کار خاص است. در واقع گرایش به معنای ارزیابی پایدار از ابعاد مختلف دنیای اجتماعی است.(Baron, 1997: 462) آلپورت معتقد است که گرایش یک آگاهی ذهنی را برای یک عمل خاص میرساند،که به وسیله تجربه سازماندهی میشود و بر روی عکس العمل های انسان نسبت به کلیه پدیده ها و وضعیتهایی که با او سر و کار دارد تأثیر جهت دهنده و پویا میگذارد(رفیع پور، 1372: 5). به خاطر اینکه گرایش و تمایلات را به طور مستقیم نمیتوان شناخت، لذا باید از واکنشهای شخصی نسبت به یک پدیده استنتاج شود. برترا[7]، مایر[8] وآکر[9](1996) سه نوع واکنش فردی نسبت به یک پدیده را ذکر کرده اند. الف-شناختی: آگاهی، دانش و درک. ب- احساسی: ارزیابی و ترجیح. ج- رفتاری: گرایش عملی. آنان معتقد هستند که این سه مورد به طور نزدیکی با هم ارتباط دارند(ظهیری نیا، 1383: 62-56). چارچوب نظری آلپورت با یک مدل سه قسمتی دانش، گرایش و رفتار کار میکند. برخی این مدل را به عنوان یک مکانیسم بازسازی کردهاند، که روی وابستگی این سه جزء تأکید زیادی وجود دارد.
نمودار 3-1- مدل آلپورت درباره گرایش
دانش گرایش رفتار.
رفتار
دانش گرایش
(همان منبع: 64).
برای سنجش متغیر گرایش و تمایل به مهاجرت، نظریههای متفاوتی آورده شدکه هر یک از جنبه ای به بررسی این مسأله میپردازند. مدل نظری گرایش به مهاجرت در این پژوهش بر مبنای ترکیب نظریه جاذبه و دافعه لی و نظریه جهانی شدن و گرایش آلپورت بنا شده است.
فرضیههای پژوهش:
به نظر میرسد تمایل جوانان به مهاجرت با عوامل اقتصادی کشور رابطه معناداری دارد.
به نظر میرسد تمایل جوانان به مهاجرت با عوامل اجتماعی- فرهنگی کشور رابطه معناداری دارد.
به نظر میرسد تمایل جوانان به مهاجرت با عوامل سیاسی کشور رابطه معناداری دارد.
به نظر میرسد تمایل جوانان به مهاجرت با عوامل آموزشی کشور رابطه معناداری دارد.
به نظر میرسد بین عوامل جمعیت شناختی و تمایل افراد به مهاجرت رابطه معناداری وجود دارد.
همچنین تأثیر عوامل جمعیت شناختی روی عوامل برانگیزنده مهاجرت و همچنین روی گرایش به مهاجرت کنترل شدهاست.
روش پژوهش
روش پژوهش، پیمایش[10] است . که مبتنی است بر یک نمونه نمایا و یک ابزار سنجش معتبر. محقق در این روش ، یک رویکرد قیاسی را دنبال میکند. او کارش را با مسأله نظری یا تحقیق کاربردی شروع میکند و با اندازه گیری تجربی و تحلیل دادهها، خاتمه میدهد .(Neuman,1999:231)جامعه آماری شامل ساکنان 30-18 ساله شهرهای شیراز و ارسنجان میباشند. طبق تعریف سازمان ملل، افراد 24-15 ساله هر جامعه جوانان آن جامعه را تشکیل می دهندUN,General Assembly, 2002)). در این پژوهش علت گزینش طیف سنی 30-18 ساله، این بوده که افراد استقلال کافی جهت تصمیم گیری برای مهاجرت به خارج داشته باشند. علت انتخاب این دو شهر، تفاوت سطح توسعه آنها میباشد. بر اساس آئین نامه اجرایی مادهی 76 قانون برنامه سوم توسعه، در طی سالهای 1380 تا 1383 استانهای کشور بر اساس سطح توسعهشان از اعتبارات عمرانی بهره مند شدهاند. نسبت اعتبارات عمران استانی به درآمدهای استانی در طی این سالها، نشانگر سطح توسعه آنها میباشد. نسبت فوق برای استان فارس طی سالهای یاد شده 71 درصد بوده که نشانگر این است که استان فارس در گروه استانهای توسعه یافته کشور قراردارد. (میر فردی، 85: 119). همچنین در سال 1379 سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان فارس جهت رتبه بندی توسعه یافتگی 18 شهرستان این استان بر مبنای آمار جمع شده سال 78-1377 تحقیقی انجام داد. بر اساس نتایج این تحقیق شهرستان شیراز بالا ترین رتبه و ارسنجان کم ترین رتبه توسعه را کسب کردهاند(نشاط قوجق،1381: 20-21).
بر اساس سرشماری سال1385 برای شهر شیراز 529498 نفر و برای شهر ارسنجان 14235 نفر در این گروه سنی قرار داشتند(مرکز آمار ایران،1385)،که با استفاده از جدول لین(Lin,1974)حجم نمونه تعیین شد. در این تحقیق با سطح اطمینان 95 درصد، احتمال خطای 5 درصد و با این فرض که50 درصد از جمعیت پاسخ یکسانی بدهند، حجم نمونه برای شیراز 400 نفر و برای ارسنجان370 نفر بدست آمد، که جمعاً 770 نفر نمونه ما را تشکیل دادند و نمونه گیری به روش تصادفی از نوع چند مرحلهای طبقهای منظم صورت گرفته است. در پژوهش حاضر برای اندازهگیری گرایش به مهاجرت از پرسشنامه ای با 35 گویه در قالب طیف لیکرت استفاده شده است.
تعریف عملیاتی مفاهیم و متغیرها:
تمایل به مهاجرت: تمایل نوعی گرایش یا آگاهی روانی، زمینهای و سازمان یافته برای اندیشیدن، احساس، ادراک و رفتار کردن نسبت به یک موضوع شناختی است(بیرو 1366:22 به نقل از عدل،1385: 279). مهاجرت به خارج از کشور: حرکت دائمی افراد از مرزهای نمادی و سیاسی کشور، به سوی اقامتگاهها و اجتماعات جدید است (Marshall, 1999: (320. عوامل جمعیت شناختی پاسخگویان شامل: سن، جنس، تحصیلات، میزان درآمد، نوع فعالیت، وضعیت تأهل و شهر محل سکونت.
عوامل برانگیزنده مهاجرت : شامل اوضاع اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، سیاسی و آموزشی کشور میباشد.- به این ترتیب که چناچه نارضایتی از هر یک از این عوامل در داخل کشور بیشتر باشد، باعث شده که فرد نمونه آن را انتخاب کند وآن را عامل برانگیزنده مهاجرت خود بیان کند- که هر کدام از طریق چند گویه اندازهگیری شدهاست.
برای پایایی[11] ابزار سنجش از آزمون آلفا کرونباخ[12] استفاده شده است. آلفای کرونباخ برای تمایل به مهاجرت با تعداد35 گویه(77/0=)بدست آمد. جهت اعتبار[13] گویههای بکار گرفته شده در سنجش تمایل به مهاجرت، از اعتبار سازه و آزمون تحلیل عامل استفاده شد. به منظور توصیف و تحلیل دادهها، از نرم افزار spss استفاده شدهاست و آزمونهای اسپیرمن، کای اسکوار، مان ویتنی و کروسکال والیس و برای تحلیل چند متغیره تأثیر همزمان متغیرهای مستقل( گرایش به مهاجرت به صورت اسمی و دو وجهی) بر وابسته از رگرسیون لوجستیک استفاده شدهاست.
یافتههای پژوهش:
در این قسمت نتایج بدست آمده از تحقیق را به صورت توصیفی و استنباطی مورد بررسی قرار دادهایم. توصیف مشخصات جمعیت شناختی افراد نمونه به شریح زیر میباشد: 54درصد از جمعیت نمونه مرد و 46درصد زن هستند. 68 درصد مجرد و 31درصد متأهل، 5/62 درصد غیر فعال و 5/37 درصد فعال هستند. 72 درصد دارای درآمد پایین،21 درصد درآمد متوسط و 7 درصد دارای درآمد بالا هستند. 30 درصد در سطح پایین، 56 درصد در سطح متوسط و 14 درصد در سطح بالا از وسایل ارتباط جمعی استفاده میکنند. 30درصد دیپلم، 24 درصد فوق دیپلم، 41 درصد لیسانس و 5 درصد در سطح فوق لیسانس بوده اند. میزان گرایش به مهاجرت: 9 درصد در سطح پایین، 60درصد در سطح متوسط و 31 درصد در سطح بالا بودهاند( 91 درصد در سطح متوسط و بالا بودهاند).(جدول توصیف مشخصات جمعیت شناختی افراد نمونه در جدول شماره 1 پیوست ارائه شدهاست).
جدول 1 – بررسی رابطه متغیرهای جمعیت شناختی با میزان تمایل به مهاجرت
متغیرهای مستقل |
میزان تمایل به مهاجرت |
آزمون |
سطح معناداری |
|||
پایین |
متوسط |
بالا |
||||
جنس |
زن |
57 |
268 |
27 |
79/171= x2
|
000/0 |
مرد |
18 |
189 |
211 |
|||
سن |
21-18 |
27 |
156 |
64 |
26/11= x2
|
02/0 |
25-22 |
38 |
178 |
111 |
|||
30-26 |
10 |
123 |
63 |
|||
میزان تحصیلات
|
دیپلم |
29 |
184 |
15 |
89/123= x2
|
000/0 |
فوق دیپلم |
21 |
114 |
51 |
|||
لیسانس |
23 |
143 |
145 |
|||
فوق لیسانس |
1 |
13 |
27 |
|||
شهر محلسکونت |
شیراز |
32 |
243 |
125 |
89/12= x2
|
05/0 |
ارسنجان |
43 |
214 |
113 |
|||
نوع فعالیت |
غیر فعال |
9 |
252 |
220 |
10/183= x2
|
00/0 |
فعال |
66 |
205 |
18 |
|||
وضعیت تأهل |
مجرد |
43 |
301 |
180 |
82/13= x2
|
008/0 |
متأهل |
32 |
149 |
57 |
|||
مطلقه |
0 |
7 |
1 |
|||
استفاده از وسایل ارتباطی |
پایین |
53 |
321 |
58 |
87/140= x2
|
000/0 |
متوسط |
15 |
92 |
121 |
|||
بالا |
7 |
44 |
59 |
|||
درآمد |
پایین |
56 |
346 |
150 |
2/16= x2
|
003/0 |
متوسط |
13 |
88 |
57 |
|||
بالا |
6 |
21 |
27 |
در جدول 1- رابطه متغیرهای جمعیت شناختی با میزان تمایل به مهاجرت بررسی شدهاست. اطلاعات به دست آمده حاکی ازآن است که تمام متغیرهای جمعیت شناختی با تمایل به مهاجرت دارای رابطه معناداری میباشند. به منظور تشریح دقیق تر این رابطه، برخی از نتایج جدول گزارش میشود. جنس: مردان بیشتر از زنان دارای گرایش به مهاجرت هستند. به طوریکه 211 نفر از مردان در مقابل 27 نفر از زنان دارای گرایش به مهاجرت بالا هستند. ضعیفتر بودن گرایش زنان، تا حدی تحت تأثیر محدودیتهای اجتماعی- فرهنگی است که برای خارج شدن آنان از کشور وجود دارد. به علاوه، از آنجا که در جامعه ایران مسؤولیت تأمین معاش بر عهدهی زنان نیست، این امر سبب میشود تمایل آنها برای جستجوی کار در خارج از کشور ضعیفتر از مردان باشد. سن: ردهی سنی 25-22 ساله بیشتر از گروههای سنی دیگر گرایش به مهاجرت داشتهاند. میزان تحصیلات: افراد با تحصیلات لیسانس در مقایسه با گروههای دیگر تحصیلی دارای گرایش به مهاجرت بیشتری بودهاند و چنین به نظر میرسد که علت آن ادامه تحصیل یا پیدا کردن شغل بودهاست. شهر محل سکونت: افراد ساکن در شیراز در مقایسه با افراد ساکن در ارسنجان دارای گرایش به مهاجرت بیشتری بودهاند، به نظر میرسد موقعیت یک شهر بزرگ و پیشرفته که دارای امکانات بیشتری از جمله دسترسی بیشتر به وسایل ارتباطی و حمل و نقل، صنعت، تحصیلات و … در مقایسه با شهر ارسنجان، در نگرش افراد برای گرایش به مهاجرت نقش داشتهاست. نوع فعالیت: 220 نفر از افراد غیر فعال در مقایسه با 18 نفر از افراد فعال دارای گرایش به مهاجرت بالا بودهاند، به نظر میرسد افراد غیر فعال به دلیل جستجوی کار و شغل و یا جهت ادامه تحصیل گرایش بیشتری به مهاجرت داشتهباشند. وضعیت تأهل: افراد مجرد در مقایسه با افراد متأهل و مطلقه دارای گرایش به مهاجرت بیشتری بودهاند، نتایج نشان میدهد که 180 نفر از افراد مجرد در مقابل 57 نفر متأهل و 1 نفر مطلقه دارای گرایش به مهاجرت بالا بوده اند. معمولاً افراد متأهل به علت درگیر بودن به مسائل خانوادگی و مسؤولیتهای آن کمتر می توانند اقدام به مهاجرت نمایند. میزان استفاده از وسایل ارتباطی: براساس نتایج افرادی که در سطح متوسط از وسایل ارتباطی استفاده میکنند دارای گرایش به مهاجرت بالاتری بودهاند. میزان درآمد: بر اساس نتایج، افراد با درآمد پایین دارای گرایش به مهاجرت بالاتری بودهاند. به طوریکه 150 نفر از افراد با درآمد پایین در مقابل 57 نفر با درآمد متوسط و 27 نفر با درآمد بالا دارای گرایش به مهاجرت بالایی بودهاند و چنین به نظر میرسد که بیشتر این افراد در جستجوی کار با درآمد بهتر و بالاتر بودهاند.
جدول 2- بررسی رابطه عوامل اقتصادی، آموزشی، سیاسی و اجتماعی-فرهنگی با گرایش به مهاجرت
عوامل برانگیزنده مهاجرت |
طبقات |
گرایش به مهاجرت |
آزمون |
سطح معناداری |
||
پایین |
متوسط |
بالا |
||||
عوامل اقتصادی
|
اولویت اول |
19 |
132 |
222 |
50/ 16 x2 = |
03/0 |
اولویت دوم |
8 |
61 |
96 |
|||
اولویت سوم |
8 |
19 |
37 |
|||
اولویت چهارم |
3 |
31 |
43 |
|||
بدون اولویت |
37 |
216 |
372 |
|||
عوامل آموزشی
|
اولویت اول |
6 |
45 |
32 |
05/ 31 x2 = |
000/0 |
اولویت دوم |
6 |
53 |
48 |
|||
اولویت سوم |
6 |
54 |
19 |
|||
اولویت چهارم |
18 |
83 |
18 |
|||
بدون اولویت |
39 |
222 |
121 |
|||
عوامل سیاسی
|
اولویت اول |
2 |
38 |
18 |
98/15 x2 = |
04/0 |
اولویت دوم |
17 |
60 |
22 |
|||
اولویت سوم |
8 |
70 |
30 |
|||
اولویت چهارم |
8 |
60 |
43 |
|||
بدون اولویت |
125 |
229 |
40 |
|||
عوامل اجتماعی فرهنگی
|
اولویت اول |
15 |
43 |
10 |
33/70 x2 = |
000/0 |
اولویت دوم |
10 |
86 |
37 |
|||
اولویت سوم |
12 |
87 |
40 |
|||
اولویت چهارم |
1 |
17 |
24 |
|||
بدون اولویت |
37 |
224 |
127 |
در جدول 2- به بررسی رابطه عوامل برانگیزنده مهاجرت با گرایش به مهاجرت بین المللی پرداخته شدهاست. در ابتدا از افراد خواسته شده که عوامل برانگیزنده گرایش به مهاجرت خود را به ترتیب اولویت رتبه بندی کرده که نتیجه آن در جدول آورده شدهاست. علاوه بر آن نتایج نشان میدهد که به ترتیب نگرش( منفی) نسبت به عوامل اجتماعی- فرهنگی، آموزشی، اقتصادی و سیاسی دارای بیشترین رابطه معناداری با گرایش به مهاجرت داشتهاند.
جدول3 – بررسی رابطه عوامل براگیزنده مهاجرت با متغیرهای جمعیت شناختی
عوامل برانگیزنده مهاجرت |
متغیرهای جمعیت شناختی |
درصد |
آزمون |
سطح معناداری |
|
عوامل اقتصادی |
جنس |
مرد |
51 |
87/9u = |
04/0 |
زن |
49 |
||||
شهر محل سکونت |
شیراز |
65 |
19/56 u = |
000/0 |
|
ارسنجان |
35 |
||||
نوع فعالیت |
غیرفعال |
5/69 |
1/41 u = |
000/0 |
|
فعال |
5/31 |
||||
وضعیت تأهل |
مجرد |
71 |
18/14k =
|
05/0
|
|
متأهل |
29 |
||||
مطلقه |
0 |
||||
عوامل آموزشی |
جنس |
مرد |
42 |
10/13 u = |
01/0 |
زن |
58 |
||||
تحصیلات |
دیپلم |
1 |
188/0- r = |
000/0 |
|
فوق دیپلم |
13 |
||||
لیسانس |
74 |
||||
فوق لیسانس |
13 |
||||
شهر محل سکونت |
شیراز |
58 |
44/27u = |
000/0 |
|
ارسنجان |
42 |
||||
عوامل سیاسی |
وضعیت تأهل |
مجرد |
5/74 |
36/16 k =
|
03/0
|
متأهل |
5/25 |
||||
مطلقه |
0 |
||||
نوع فعالیت |
غیرفعال |
55 |
6/18 u = |
05/0 |
|
فعال |
45 |
||||
شهر محل سکونت |
شیراز |
5/53 |
61/44 u = |
000/0 |
|
ارسنجان |
5/46 |
||||
وسایل ارتباطی |
پایین |
29 |
93/0r = |
03/0 |
|
متوسط |
5/45 |
||||
بالا |
5/25 |
||||
تحصیلات
|
دیپلم |
25 |
61/0r = |
04/0 |
|
فوق دیپلم |
24 |
||||
لیسانس |
46 |
||||
فوق لیسانس |
5 |
||||
عوامل اجتماعی و فرهنگی |
جنس |
مرد |
54 |
39/19 u = |
001/0 |
زن |
46 |
||||
نوع فعالیت
|
غیرفعال |
57 |
4/18 u =
|
000/0
|
|
فعال |
43 |
||||
تحصیلات |
دیپلم |
10 |
56/0r = |
000/0 |
|
فوق دیپلم |
13 |
||||
لیسانس |
54 |
||||
فوق لیسانس |
23 |
در جدول 3- رابطه عوامل برانگیزنده مهاجرت(عوامل اقتصادی، آموزشی، سیاسی و اجتماعی-فرهنگی) با متغیرهای جمعیت شناختی مورد بررسی قرار گرفتهاست و تنها متغیرهایی که دارای رابطه معنادار با عوامل بودهاند آورده شده است،که در اینجا به بررسی دقیقتر آنها میپردازیم.
– عوامل اقتصادی:
جنس: جهت بررسی این متغیر از آزمون Mann-Whitney U استفاده شد، نتایج نشان میدهد که مردان بیشتر از زنان عامل اقتصادی را علل گرایش به مهاجرت خود بیان کرده اند. به نظر میرسد مردان به علت قبول سرپرست خانواده و تأمین معاش زندگی بیشتر از زنان در زمینه عوامل اقتصادی درگیر بوده و این امر را علت گرایش به مهاجرت خود بیان کردهاند. شهر محل سکونت: افراد ساکن در شیراز بیشتر از افراد ساکن در ارسنجان عامل اقتصادی را علل گرایش خود بیان کردهاند. نوع فعالیت: افراد عیر فعال بیشتر از افراد فعال عامل اقتصادی را علل گرایش به مهاجرت خود بیان کردهاند و چنین به نظر میرسد چون این افراد معمولاً کار نداشته و یا در جستجوی کار با درآمد مناسب میباشند بیشتر از افراد فعال این عامل را انتخاب کردهاند. وضعیت تأهل: برای بررسی این متغیر از آزمونh kruskal-Walis استفاده شد، نتایج نشان میدهد که افراد مجرد در مقایسه با افراد متأهل و مطلقه، عامل اقتصادی را بیشتر علل گرایش به مهاجرت خود بیان کرددهاند.
– عوامل آموزشی:
جنس: طبق نتایج، زنان بیشتر از مردان عامل آموزشی را به عنوان علل گرایش به مهاجرت خود بیان کردهاند و این یافته با وضعیت موفقیت زنان به ادامه تحصیل در ایران در سالهای اخیر منطبق میباشد که چه در مرحله متوسطه و چه در مرحله آموزش عالی دارای پیشرفتها و موفقیتهای چشمگیری در مقایسه با مردان بودهاند.میزان تحصیلات: جهت بررسی این متغیر از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد و نتایج نشان داد که هرچه میزان تحصیلات افراد بالاتر باشد، میزان انتخاب عامل آموزشی جهت مهاجرت به خارج کمتر میشود. شهر محل سکونت: نتایج نشان داد که افراد ساکن در شیراز بیشتر از افراد ساکن در ارسنجان، عامل آموزشی را علل گرایش به مهاجرت خود بیان کردهاند.
– عوامل سیاسی:
وضعیت تأهل: افراد مجرد بیشتر از افراد متأهل و مطلقه عامل سیاسی را علل گرایش خود بیان کردهاند. نوع فعالیت: افراد غیر فعال بیشتر از افراد فعال عامل سیاسی را علل گرایش به مهاجرت خود بیان کردهاند. شهر محل سکونت: افراد ساکن در شیراز بیشتر از افراد ساکن در ارسنجان عامل سیاسی را علل گرایش به مهاجرت خود بیان کردهاند.استفاده از وسایل ارتباطی: طبق نتایج، افرادی که در سطح متوسط از وسایل ارتباطی استفاده میکنند بیشتر از گروههای دیگر عامل سیاسی را علل گرایش به مهاجرت خود بیان کردهاند. میزان تحصیلات: افراد با تحصیلات لیسانس بیشتر از گروههای تحصیلاتی دیگر عامل سیاسی را علل گرایش به مهاجرت خود بیان کردهاند.
– نگرش به عوامل اجتماعی- فرهنگی:
جنس: نتایج نشان میدهد که مردان بیشتر از زنان عامل عامل اجتماعی- فرهنگی را علل گرایش به مهاجرت خود بیان کرده اند. نوع فعالیت: افراد غیر فعال بیشتر از افراد فعال عامل اجتماعی- فرهنگی را علل گرایش به مهاجرت خود بیان کردهاند. میزان تحصیلات: افراد با تحصیلات لیسانس بیشتر از گروههای تحصیلاتی دیگر عامل اجتماعی- فرهنگی را علل گرایش به مهاجرت خود بیان کردهاند.
تحلیل چند متغیره به روش رگرسیون لوجستیک:
جدول6- به بررسی احتمال گرایش به مهاجرت با استفاده از مدل لوجستیک پرداخته است. در این قسمت گرایش به مهاجرت را به عنوان متغیر وابسته به صورت اسمی دو وجهی(فرد گرایش به مهاجرت دارد یا ندارد) وارد تحلیل شدهاست و نتایج به ترتیب زیر است: مدل اول: عامل سیاسی را وارد تحلیل میکند که از نظر آماری با متغیر وابسته معنیدار شدهاست به عبارت دیگر، عامل سیاسی احتمال وقوع گرایش به مهاجرت را تغییر دادهاست. مدل دوم: عامل آموزشی را وارد تحلیل میکند که از نظر آماری با متغیر وابسته معنیدار شدهاست یعنی، اوضاع آموزشی احتمال وقوع گرایش به مهاجرت را تغییر دادهاست. مدل سوم: متغیر شهر محل سکونت (شیرزا- ارسنجان) را وارد تحلیل میکند که از نظر آماری با متغیر وابسته معنی دار شدهاست یعنی احتمال گرایش به مهاجرت افراد ساکن در شیراز در مقایسه با افراد ساکن در ارسنجان بیشتر بودهاست. مدل چهارم: متغیر وضعیت تأهل( متأهلها) را وارد تحلیل میکند که از نظر آماری با متغیر وابسته معنی دار نشدهاست یعنی احتمال گرایش به مهاجرت در بین افراد متأهل وجود نداشتهاست. مدل پنجم: عامل اجتماعی- فرهنگی را وارد تحلیل میکند که از نظر آماری با متغیر وابسته معنیدار شدهاست به عبارت دیگر، اوضاع اجتماعی- فرهنگی احتمال وقوع گرایش به مهاجرت را تغییر دادهاست. مدل ششم: عامل اقتصادی را وارد تحلیل میکند که از نظر آماری با متغیر وابسته معنیدار شدهاست به عبارت دیگر، اوضاع اقتصادی احتمال وقوع گرایش به مهاجرت را تغییر دادهاست. به طور کلی، ضریب Nagelkerk که کارکردی مشابه ضریب تعین در رگرسیون دارد، نشان میدهد که در مجموع 21 درصد از تغییرات گرایش به مهاجرت توسط ترکیبی از 6 متغیر عوامل سیاسی، آموزشی، شهر محل سکونت، وضعیت تأهل، عامل اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی توضیح دادهشدهاست.
Nagelkerk Rsquar |
-2log likelihod |
Chi-squar |
درصد درستی
|
مقدار ثابت |
عوامل اقتصادی |
عوامل اجتماعی،فرهنگی |
متأهلها |
شهر محل سکونت |
عوامل آموزشی |
عوامل سیاسی |
متغیرها |
|
080/0 |
77/1019 |
42/47 |
3/89 |
286/0- |
|
|
|
|
|
3/1 |
B |
مدل1 |
|
|
|
|
|
19/0 |
S.E |
||||||
|
|
|
|
|
000/0 |
Sig |
||||||
116/0 |
30/997 |
74/22 |
3/75 |
473/0- |
|
|
|
|
84/0 |
21/1 |
B |
مدل2 |
|
|
|
|
18/0 |
20/0 |
S.E |
||||||
|
|
|
|
000/0 |
000/0 |
Sig |
||||||
150/0 |
293/975 |
73/21 |
3/75 |
849/0- |
|
|
|
72/0 |
94/0 |
26/1 |
B |
مدل3 |
|
|
|
155/0 |
184/0 |
21/0 |
S.E |
||||||
|
|
|
000/0 |
000/0 |
000/0 |
Sig |
||||||
176/0 |
404/958 |
89/16 |
3/75 |
911/0- |
|
|
8/21 |
75/0 |
98/0 |
29/1 |
B |
مدل4 |
|
|
14031 |
157/0 |
185/0 |
21/0 |
S.E |
||||||
|
|
99/0 |
000/0 |
000/0 |
000/0 |
Sig |
||||||
192/0 |
619/949 |
78/8 |
1/80 |
042/1 |
|
54/0 |
9/21 |
80/0 |
89/0 |
22/1 |
B |
مدل5 |
|
185/0 |
14008 |
160/0 |
189/0 |
21/0 |
S.E |
||||||
|
000/0 |
000/0 |
000/0 |
000/0 |
000/0 |
Sig |
||||||
212/0 |
77/945 |
84/3 |
1/80 |
156/1- |
39/0 |
44/0 |
2/22 |
87/0 |
71/0 |
13/1 |
B |
مدل6 |
198/0 |
191/0 |
13972 |
165/0 |
208/0 |
21/0 |
S.E |
||||||
05/0 |
000/0 |
99/0 |
000/0 |
000/0 |
000/0 |
Sig |
نتیجهگیری:
هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل برانگیزنده گرایش به مهاجرت جوانان 30-18 ساله شهرهای شیراز و ارسنجان بودهاست. امروزه مهاجرت بر اثر جهانی شدن، به عنوان یک پدیده اجتماعی در جهان درآمده است که همگانی و همه جایی شده و بر اساس آمار و اطلاعات دقیق روند آن روز به روز در حال افزایش است. مهاجرت در عصر جدید به دلایل مختلف از جمله فرو ریختن مواضع سیاسی در امر جابه جایی، توسعه سیستمهای ارتباطی، ارزانتر شدن هزینههای حمل و نقل، نابرابری در سطح دستمزدها در کشورهای مختلف و نیاز به نیروی کار صورت میگیرد. جهانی شدن مهاجرت را در بر گرفته و مهاجرت نیز جهانی شده است.
جهانی شدن سبب افزایش حرکت مردم به صورت درون کشوری و برون کشوری شده و این خود به خاطر تفاوت سطح اقتصادی و اجتماعی ناشی از اصل پدیده جهانی شدن میباشد. جهانی شدن هرچند بر اساس آزادی مبادله کالا، خدمات، اطلاعات، سرمایه و افراد با صلاحیت کاری بالا شکل گرفته است(Collinson, 1999:3). نتایج نشان داد که گرایش به مهاجرت در بین جوانان ایران مانند سایر کشورهای جهان رواج یافته است، به طوریکه تنها 9درصد از افراد نمونه دارای گرایش پایین به مهاجرت بودهاند. نتیجه بررسی متغیرهای جمعیت شناختی، حاکی از آن است که گرایش به مهاجرت در بین پاسخگویان مرد، مجرد، درآمد پایین، تحصیلات لیسانس، سن25-22 و افراد ساکن در شیراز بیش از گروههای مقابل آنهاست و از بین عوامل برانگیزنده گرایش به مهاجرت؛ به ترتیب اولویت؛ عامل اجتماعی- فرهنگی شامل: وجود نابرابریهای اجتماعی، عدم امنیت در جامعه، کمبود امکانات زندگی و… به عنوان مهمترین علل برانگیزنده به مهاجرت از سوی جوانان بیان شدهاست. شرایط بهتر اجتماعی و فرهنگی و در نظر گرفتن آینده فرزندان از عوامل مهمی هستند که در برانگیختن تمایل به مهاجرت از طرف متقاضیان به مهاجرت مطرح شدهاست. عامل آموزشی شامل: نیاز به پیشرفت تحصیلی و شغلی، عدم امکانات پژوهشی و آموزشی، پایین بودن کیفیت نظام آموزشی و …. دومین عامل مهم در تمایل به ماهجرت بیان شده؛ جوان بودن اکثر متقاضیان و هدف تحصیلی به عنوان مهمترین دلیل مهاجرتی برای اکثریت آنها، حکایت از آن دارد که فرصتهای تحصیلی موجود در داخل هنوز بازار تقاضای تحصیل را به ویژه در سطوح تحصیلات تکمیلی کفایت نمیکند و یا اینکه با توجه به میزان بالای نرخ بیکاری در میان افراد تحصیل کرده، جوانان گرایش به تحصیل در خارج را دارند. عامل اقتصادی شامل: تورم، بیکاری، عدم داشتن شغل مناسب، عدم تناسب درآمد با هزینه و …. به عنوان عامل دیگر انگیزههای تمایل به مهاجرت جوانان بیان شدهاست. شرایط اقتصادی کشور به ویژه در سالهای گذشته که همراه با تورم بالا و عدم افزایش متناسب حقوق و درآمدها همراه بوده سبب عدم رضایت مردم شده، به همین دلیل ارتقای شرایط اقتصادی سومین دلیل از طرف متقاضیان مهاجرت مطرح شدهاست. و عامل سیاسی شامل: نا امنی سیاسی، عدم ثبات سیاسی، عدم آزادی سیاسی، نارضایتی از عملکرد نهادهای حکومتی و… . عامل دیگری است در برانگیختن گرایش به مهاجرت جوانان. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که در جامعهای مثل ایران، عوامل اجتماعی_فرهنگی و آموزشی مانند عوامل اقتصادی و شاید بیشتر بر تمایلات و انگیزه های افراد نفوذ دارند. این یافتهها با پژوهشهایی که در پیشینه پژوهش اشاره شده منطبق است. بنابر این به منظور تعدیل مهاجرت جوانان، اتخاذ سیاسیتهایی که فقط به اصلاح شرایط اقتصادی کمک نماید، چندان کارساز نخواهد بود. به این منظور نه تنها لازم است مشکلات و تنگناهای اقتصادی با استفاده از برنامهریزیهای همه جانبه، کاهش یابد و فرصتهای شغلی مناسب فراهم آید، بلکه شایسته است در مورد آشفتگیهای اجتماعی- فرهنگی و سیاسی که موجب نارضایتی میشود و تعلق خاطر به اجتماع ملی را کاهش میدهد، اصلاحاتی صورت گیرد. بنابراین، برنامهریزی اصولی برای مهار و کنترل مهاجرت جوانان در چارچوب طرحهای کلان اصلاح ساختاری قابل اجراست.