این پرسشنامه استاندارد از نوع فایل ورد و به همراه تمامی اطلاعات مربوط به نمره گذاری، تفسیر، و … در قالب جداول زیبا و آماده تکثیر ارائه گردیده است. پس از پرداخت موفق می توانید به صورت آنلاین اقدام به دانلود فایل مربوطه بپردازید.
هدف: ارزیابی فرهنگ كار از ابعاد مختلف (همکاری، تعهد کاری)
تعداد سوال: 14
تعداد بعد: 2
شیوه نمره گذاری: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: دارد
نوع فایل: word 2007
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 3500 تومان
فرهنگ کار
در جهان پيشرفته کنوني کار يکي از عوامل کليدي توسعه محسوب مي شود و کشورهايي که دچار عارضه کم کاري يا تنبلي هستند از کاروان پيشرفت و توسعه عقب خواهند ماند. امروزه کار اعم از کار فکري يا جسمي داراي جايگاه ويژه اقتصادي بوده و به نيروي انساني به عنوان يک سرمايه بي بديل نگريسته مي شود.
انديشمندان جهان در بررسي هاي خود به اين نتيجه رسيده اند که کار برخاسته از جوهره دروني افراد است و جوامع براي تبلور هر چه بيشتر اين جوهره نيازمند ايجاد فرهنگ کار هستند. آن گونه که دانشمنداني همچون ماکس وبر و تالکوت پارسونز و جان گالبرايت گفته اند ضعف فرهنگ و اخلاق کار موجب راکد ماندن نيروي کار و در نتيجه عقب ماندگي جوامع مي شود. از نظر گالبرايت فقير کسي است که نمي تواند خود را با جامعه تطبيق دهد و حاضر است براي رهايي از تحرک و تن دادن به تعاملات و قوانين اجتماعي، بهاي سنگيني همچون فقر را بپردازد.
برخي ديگر از انديشمندان همچون دانيل لرنر و آدام اسميت در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيده اند که عوامل رواني و انگيزشي نقش بسزايي در ارتقاي فرهنگ کار دارد. اين عوامل مي تواند توانايي هاي فکري و خلاقيت و پشتکار و نظم و مهارت هاي اجتماعي را در درون افراد زنده کرده و نيروي شگرف انساني را در خدمت توسعه و تکامل يک جامعه و کشور قرار دهد.
آسيب شناسي فرهنگ کار در جامعه ايران نيازمند يک بررسي جامع و تحليلي است، اما در اين نوشتار تلاش مي کنم ضمن برشمردن مصاديق کم کاري به برخي از اين آسيب ها پرداخته و در پايان برخي از راهکارهاي مربوط به حل معضلات فرهنگ کار در ايران را ارائه نمايم.
مصاديق کم کاري يا تنبلي در ايران را مي توان در موارد ذيل خلاصه کرد:
– پايين بودن ضريب بهره وري در سيکل نيروي انساني
– پايين بودن ساعت متوسط کاري ( متوسط روزانه دو ساعت و 18 دقيقه براي مردان و 21 دقيقه براي زنان)
– فرار از کار و مسئوليت و بي انگيزگي
– عدم کار مفيد و اتلاف وقت (بيکاري پنهان)
– تعطيلي هاي فراوان رسمي و غيررسمي
– سرگرداني و معطلي ارباب رجوع در ادارات
– پاک کردن صورت مساله به جاي حل آن
– وقت گذراني هاي بيهوده (مثلا تماشاي تلويزيون به جاي مطالعه)
– مدرک گرايي و عدم تمايل جدي به درس در مدارس و دانشگاه ها
– بي برنامگي و بي نظمي در کار (کار هياتي به جاي کار منظم و مدون)
البته موارد فوق نسبت به همه افراد جامعه عموميت ندارد و در مقاطع مختلف داراي نوسان است، با اين حال مصاديق فوق الذکر در فرهنگ عمومي کار ايرانيان مشاهده مي شود.
پژوهشگران در بررسي عوامل تنبلي خاورميانه و ايران به آسيب هاي خارجي و داخلي اشاره کرده اند. عوامل خارجي عبارت است از طرح هاي استعماري که از ديرباز از سوي قدرت هاي برتر جهان عليه کشورهاي جهان سوم اعمال شده و فرهنگ کار و خودکفايي را در ميان آنان دچار آسيب کرده است. از جمله اين طرح هاي عبارت است از:
– غارت منابع و ذخاير جهان سوم
– ترويج فرهنگ مصرف گرايي و رفاه طلبي و تجمل گرايي
– صدور کالاهاي مصرفي به جهان سوم
– برنامه ريزي جهات جذب يا ربايش نخبگان
– تهاجم فرهنگي جهت انفعال و بازداشتن نسل جوان از کار و کوشش
اما در آسيب هاي داخلي فرهنگ کار در ايران عوامل متعدد فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي و نيز سياسي دخيل است که به طور خلاصه عبارت است از:
عوامل فرهنگي و اجتماعي
– تلقي غلط از فرهنگ کار (نگاه شخصي و منفعت طلبانه به کار به جاي رويکرد ملي و راهبردي، اهتمام به مشاغل کاذب همچون دلالي و کارچاق کني به جاي کارهاي مفيد و توليدي و…)
– مصرف گرايي و رفاه طلبي
– ضعف کار جمعي و سازماني
– ناهمخواني تخصص (مدرک تحصيلي) و کار
– ضعف بهره گيري از علوم و فن آوري هاي روز
– تبعيض و شکاف طبقاتي
– ضعف کار آموزشي و رسانه اي و تبليغي
– دور شدن از فرهنگ ملي و معارف ديني (فقدان ارزش مداري کار)
عوامل سياسي
– ضعف هاي ساختاري (بوروکراسي، خلا در قوانين اجرايي و نظارتي و…)
– دولتي بودن اقتصاد (انحصار و عدم رقابت، عدم شکوفايي استعدادها، کاهش انگيزه در سيستم دولتي و…)
– ريشه هاي فرهنگ استبداد (ضعف مشارکت اجتماعي، گسست اجتماعي و عدم تعلق ملي، بي اعتمادي عمومي به حاکميت و…)
با توجه به آسيب هاي فوق لازم است راهکارهايي متناسب با هر آسيب اعم از فرهنگي و اجتماعي و سياسي ارائه شود که در ذيل به برخي از آن اشاره مي شود:
– ترويج فرهنگ کار و تلاش و پشتکار به عنوان يک ارزش انساني و ديني و ملي
– کارآفريني و ايجاد بستر خلاقيت و تخصص گرايي
– ترغيب به کار جمعي و سازماني و مديريت علمي
– ايجاد انگيزه مادي و معنوي و روحيه نشاط و اميد
– ساماندهي قوانين و راهکارهاي اجرايي و نظارتي
– ايجاد فضاي رقابتي و مشارکتي (با استناد به اصل 44)
– ترميم گسست هاي ملي و مناسبات دولت و ملت
– تکيه بر خودکفايي و صادرات به جاي وابستگي و واردات
– تکيه بر فرهنگ ديني و ملي در برابر تهاجم فرهنگي غرب
– بهره گيري از تجارب کشورهاي پيشرفته و موفق
صحبت از بازدهي کار که ميشود ميان ايران و کشورهاي پيشرفتهاي مثل آلمان مقايسهکردن کار عبثي است. معنا و ارزش کار هم اصولا در اين جوامع متفاوت است. تا آنجا که به ايران مربوط ميشود بحث مربوط به ساعات مفيد کار بحث تازهاي نيست. درست يا نادرست، اين حرف رايجي است که از ساعتي که کارگر و کارمند معلم و … در ايران سر کارش حاضر ميشود تنها نيم ساعت کار مفيد انجام ميدهد. طبيعي است که وررفتن با موبايل و اينترنت و پيغام فرستادن از طريق اين وسايل جديد هم مي تواند کساني را از کار اصلياشان منحرف کند و ساعت کار مفيد آنها را باز هم کاهش دهد.
در ماههاي گذشته که بحث حذف برخي از روزهاي تعطيل از تقويم سالانه ايران مطرح شد مخالفتهايي با آن صورت گرفت که انگيزههاي مخالفان البته متقاوت بود. برخي از اين جهت مخالف بودند که اگر علت سطح نازل ساعات مفيد کار در ايران کشف و براي آن راهحلي يافته شود بسيار موثرتر خواهد بود، چرا که با حذف 5 يا 10 روز از ايام تعطيل سالانه و افزدون آنها به روزهاي کاري کشور هم، زماني که بازدهي کار پايين باشد مشکلي حل نميشود.
اگر ما در ايران با سطح نازل بازدهي و قلت ساعات مفيد کار روبرييم که شايد شيوع برخي از بيماريها و مرگو ميرها هم به کم تحرکي ناشي از آن مربوط باشد، در آن سوي آسيا، يعني در ژاپن مشکلشان اضافهکاري و افزايش مرگ و ميرها از اين رهگذر است. بارها شنيدهايم که ژاپنيها در اخذ مدرنيسم غربي سنت خودشان را فراموش نکرده و توانستهاند هر دو را “خوب” با هم درآميزند.ولي تا آنجايي که به رابطه کارگر و کارفرما برميگردد ظاهرا پاسداري از مناسبات سنتي آنچنان هم بيضرر و زيان نيست.
در همين سال جاري شمار افرادي که در ژاپن به خاطر اضافهکاري و خستگي مفرط جسمي و روحي ناشي از آن، از پا درآمده و يا دست به خودکشي زدهاند به 330 نفر رسيده که در تاريخ معاصر ژاپن نوعي رکورد است. براي اين نوع قربانيشدن هم خود ژاپنيها اسم مخصوصي دارند: “کاروشي”. نميدانم، شايد لغت کارکه جزيي از واژه ” کاروشي” است با کلمه کار در زبان فارسي هم بيارتباط نيست و مثلا معنياش بشود پرکاري و يا کمي بينزاکتتر ، خرکاري!
واقعهاي که در هفتههاي اخير اضافهکاريهاي بي حد و حصر را در ژاپن به مسئله روز بدل کرده خودکشي يکي از مديران ارشد شرکت معظم سوني است که ساعت 11 شب تفنگ را در اتاق کارش بر شقيقه گذاشت و تمام. وصيتنامه اين مدير هم چيزي نبود جز يک برگ کوچک کاغذ که رويش نوشته: “ديگر تحمل اين همه اضافهکاري را ندارم.” 42 نفر ديگر از قربانيان “کاروشي” در سال جازي نيز ،به همين طريق با زندگي وداع کردهاند. بقيه هم بعد از16 ساعت کار در همان محل اشتغال و يا در راه بازگشت به خانه از پا درآمدهاند.
البته 330 نفر آماري است که از طرف مراجع رسمي ژاپن اعلام شده. مطبوعات ميگويند که رقم کاروشيها بسيار بالاتر از اين حرفهاست. جالب هم اين است که در ژاپن ساعت رسمي کار در هفته40 ساعت است ولي در عرصه عمل شمار کساني که قبل از ساعت 11 شب محل کار را ترک ميکنند کماکان اندک است. هر کارمند دولت معمولا در هفته 39 ساعت اضافهکاري ميکند و از هر10 نفر هم يکي ، اضافهکاريش به 80 ساعت در هفته ميرسد.
گرچه اولين مورد ثبت رسمي قربانيان کاروشي به 40 سال پيش برميگردد ولي در دهه گذشته که ارزش سهام و مستغلات در ژاپن به طرز بيسابقهاي سقوط کرد و شرکتها و موسسات، براي کاستن از هزينههاي جارياشان سراسيمه مشغول “تعديل” نيروي انساني خودشان شدند بسياري از کارکنان براي آن که وفاداري خودشان را به صاحبان شرکتها نشان بدهند و از تيغ تصفيه در امان بمانند حاضر شدند که بدون دريافت کمتر وجهي تا حد ممکن اضافه کاري کنند. ولي خوب، از اول اين دهه که دوباره وضع اقتصادي ژاپن طبيعي شده و رونق و رواج معيني پيدا کرده باز هم اضافهکاريها ادامه دارد و کروشي هم رو به افزايش است.
دولت ژاپن قصد دارد قانوني را سال آينده به مجلس ببرد که شرکتها را موظف ميکند بابت اضافه کاري کارکنانشان به آنها حقوق بپردازند و اگر ساعات کاري يک کارمند و يا کارگر از 40 ساعت فراتر رفت به تناوب از يک روز مرخصي اضافي هم برخوردار بشود. کانون حقوقدانان خبره در عرصه حقوق کار ميگويد که اين مصوبه احتمالا جواب نميدهد، چون کارکنان به خاطر ترس از بيکارشدن حاضرند سروصداي اضافهکاري خود را درنياورند و جايي آن را ثبت نکنند. در مورد استفاده از مرخصيها هم ظاهرا اين طور نيست که اصولا براي ژاپنيها مثل غربيها و يا قسما مثل ما آخر هفته و مرخصي سالانه جاي مهمي در زندگياشان داشته باشد. طبق آمارها نصف ژاپنيها از 4 هفته مرخصي سالانه که قانونا بهشان تعلق ميگيرد استفاده نميکنند.
تا حالا اين خلق و خو و رفتار به عنوان تبارزي از اخلاق کاري ژاپنيها تلقي شده است. منتهي در سالهاي اخير به گفته خود ژاپنيها فشارهاي گروهي و اجتماعي هم نقش عمدهاي در تداوم آن بازي ميکند. به عبارتي هنوز هم اگر کارگري يا کارمندي قبل از رييسش محل کار را ترک کند نوعي عمل غيراخلاقي انجام داده و بايد پي انگشتنما شدن در ميان همکارانش را به تن خودش بمالد. بخشي از کارکنان هم احتمالا نه ديگر به سبب سنتهاي اخلاقي که به خاطر خودشيريني براي روسا نسبت به همکار “خاطي” نگاه غضبآلود پيدا ميکنند.
ظاهرا خودکشي مدير ارشد سوني يک کمي ژاپن را تکان داده و حالا مقرر شده که بعد از ساعت 9 شب کسي اجازه برگزاري جلسههاي اداري و شورايي درسطوح مختلف را ندارد
در اين ميان اداره بهداشت ژاپن کارزاري راه انداخته که در جريان آن کارکنان اين اداره به مردم ياد ميدهند که چگونه ميان زندگي شخصي و کارشان به لحاظ وقتي يک توازن معقول ايجاد کنند. طرفه اين که خود کارکنان اداره بهداشت که چنين کارزاري را پيش ميبرند بين 15 تا 16 ساعت در روز کار ميکنند.