پرسشنامه کاربرد مدیریت دانش شخصی توسط اعضاء هیات علمی

این پرسشنامه استاندارد از نوع فایل ورد و به همراه تمامی اطلاعات مربوط به نمره گذاری، تفسیر، و … در قالب جداول زیبا و آماده تکثیر ارائه گردیده است. پس از پرداخت موفق می توانید به صورت آنلاین اقدام به دانلود فایل مربوطه بپردازید.

هدف: ارزیابی کاربرد مدیریت دانش شخصی توسط اعضاء هیات علمی از ابعاد مختلف (شکل گیری دانش، سازماندهی، تبادل دانش، کاربرد دانش)

تعداد سوال: 77

تعداد بعد: 4

شیوه نمره گذاری: دارد

روایی و پایایی: دارد

منبع: دارد

نوع فایل: word 2007

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 2500 تومان

خرید فایل

پرسشنامه کاربرد مدیریت دانش شخصی توسط اعضاء هیات علمی

گذر از عصر مزیت رقابتی بر مبنای اطلاعات به عصر مزیت رقابتی بر مبنای خلق دانش، ویژگی برجستۀ دنیای رقابتی امروز است. جهان دانش دوره­ای را تجربه می­کند که در آن دانش، یک کالای اساسی است (طبرسا، ابدالی، حاتمی، 1388: 158). حرکت شتابان در جهت دسترسی به یک جامعه مبتنی به دانش مقوله­ای است که امروزه در تمام سازمان‌ها مورد توجه واقع شده است. ظهور و بروز فناوری اطلاعات و ارتباطات و نفوذ آن به تمام ابعاد زندگی بشر، پارادایم‌های جدید را پیش پای همگان قرار داده و زندگی را متحول ساخته است. دانشگاه‌ها نیز از این امر مستثنی نبوده و دچار تغییرات و تحولات زیادی شده­اند تا بتوانند مزیت رقابتی خود را جهت ادامه بقا و حیات و مقابله با شرایط متغیر محیط با استفاده از ابزارهای مدیریتی نوین، تکنیک‌ها و اصول نو حفظ نمایند. مدیریت دانش[3] به عنوان یکی از آخرین مباحث سازمانی در راستای کمک به سازمان‌های مذکور است (زمانی، حسینی و یارمحمدزاده، 1386 :49) که به عنوان یک رشته‌ی نوظهور حاصل کار صاحب‌نظرانی همچون پیتر دراکر[4]در دهه1970، اریک اسویبی[5] در دهه1980 و نوناکا و تاکچی[6] در دهه 1990بوده است (شفیع زاده، 1386: 41) و علیرغم گذشت بیش از دو دهه از طرح آن، هنوز یکی از جدیدترین و کلیدی‌ترین مباحث مدیریتی در دانشگاه‌ها و مراکزآموزش عالی است (زمانی و همکاران، 1386 :49).  هدف از پیاده‌سازی مدیریت دانش، افزایش نوآوری و در نهایت دستیابی به مزیت رقابتی است (تیکومیروا و دیگران[7]، 2008: 16). در این زمینه دراکر معتقد است بنیان سازمان قرن بیست و یک به پول، سرمایه و حتی فناوری نیست بلکه دانش است (دراکر، 2000:11) و دانش فراتر از سرمایه یا کار، و به منزله تنها منبع اقتصادی با ارزش و مهم در جامعه دانش‌محور مطرح است. دانش یکی از عوامل بنیادی است که کاربرد موفق آن، دانشگاه‌ها را یاری می­کند تا خدمات بدیع ارائه داده، بتوانند برتری­های علمی و مزیت‌های رقابتی خود را حفظ نمایند و برای بهره‌برداری مطلوب از آن با تبدیل دانش ضمنی[8] به دانش صریح[9] با قابلیت ثبت، ذخیره‌سازی و انتقال به کلیه اعضاء و انتشار و کاربرد مؤثر آن با کشف و ارتقاء دارایی‌ها به پیشبرد اهداف سازمان خود بپردازند (زمانی و همکاران، 1388:51-49) و درجهت رشد و توسعه پایدار و ایجاد محیطی پویا در سازمان حرکت کرده، با به‌کارگیری و هدایت مهارت‌ها و تخصص کارکنان خود، سازمان را به سمت یادگیری مداوم و خلاقیّت سوق دهند.

ویج[10](2000) معتقد است مدیریت دانش دربرگیرندۀ رفتارهای انسانی، نگرش‌ها و قابلیت‌های انسانی، فلسفه­های کسب وکار، الگوها، عملیات، رویه­ها و فناوری‌های پیچیده است. مدیریت دانش برای مؤسسات آموزش عالی ایده‌ی جدیدی نیست (گُلدن[11]، 2009: 35). به عبارتی مدیریت دانش بهره‌برداری و توسعه‌ی دارایی­های دانش یک سازمان درجهت تحقق اهداف آن است.

مدیریت دانش را می­توان به عنوان هنرِ افزایش ارزش سازمانی از طریق بهره‌گیری از دارائی­های دانشی به شمار آورد. مدیریت دانش در سازمان‌های آموزش عالی، توانایی بهبود اثربخشی را ایجاد می‌کند (جِنگ و دیگران[12]، 2005: 1032). مدیریت دانش فرایند خلق و تسهیم، انتقال و حفظ دانش به گونه­ای است که بتوان آن را به شیوه­ای اثربخش در سازمان بکار برد (هافمن، هولسچر و شیریف[13]، 2005: 178). در تعریف دیگری مدیریت دانش را فرایندی که طی آن سازمان به تولید ثروت از دانش و یا سرمایۀ فکری خود می­پردازد می­دانند (نوناکا و تاکی چی[14]، 1995) که طی آن سازمان به ایجاد ارزش از دارایی‌های فکری و دانش‌محوری دست می­یابد و اغلب ایجاد ارزش مستلزم به اشتراک گذاردن دانش بین کارکنان بخش‌های سازمان و یا بین سایر سازمان‌هاست. بر این اساس دانشی که مدیریت می­شود شامل هر دو نوع دانش ضمنی و صریح است.

دانش ضمنی معمولاً در حیطۀ دانش شخصی و تجربی قرار می­گیرد. این دانش در چهارچوب ارتباطات بالای انسانی، مشارکت در دانش، تدریس، برقراری ارتباطات استاد- شاگرد در فضای دوستانه و کاری، از طریق کنفرانس‌ها و انجمن‌های علمی قابل انتقال است. بینش و بصیرت، شعور و درک هر شخص، ترفندهای به کار گرفته شده توسط هرکس، در حوزۀ دانش ضمنی قرار دارد. بنابراین به سادگی قابل کدگذاری و تبدیل به قوانین و دستورالعمل‌ها نیست و از طریق مشاهده و تقلید به دست می‌آید (کریمی و گورابی، 1388: 485). دانش صریح به دانشی اطلاق می­شود که جنبه عینی‌تر، عقلانی‌تر و فنی‌تر دارد و به خوبی قابل دسترسی، طبقه‌بندی و ذخیره‌سازی است و به همین دلیل به اشتراک‌گذاری آن به راحتی امکان پذیر است. این دانش بصورت نظام­مند در دستورالعمل‌ها یا روش‌های انجام کار، نامه­های مکتوب و پایگاه‌های اطلاعاتی دیده می‌شود (قورچیان و همکاران، 1383).

هدف از مدیریت دانش در سازمان‌ها، شناسایی و پیگیری دانش جمعی سازمان برای رسیدن به اهداف استراتژیک و کمک به سازمان‌ها برای رقابت در عرصه‌ی جهانی و باقی ماندن در آن است (زمانی و همکاران، 1388: 51). مدیریت دانش به دنبال تنظیم، هماهنگ‌سازی و سازمان‌دهی محیطی است که بکارگیری، توسعه، تسهیم، ترکیب و ادغام دانش امکان‌پذیر باشد. بنابراین از اهداف مدیریت دانش، مدیریت بخشی از دانش با بالاترین درجه‌ی اهمیت، از طریق بکارگیری دانش جمع‌آوری‌شده و تواناسازی کلیه‌ی نیروهای موجود در سازمان برای دسترسی به آن و استفاده در جهت اهداف سازمانی است (آتشک و ماه‌زاده، 1388: 428). از دیگر اهداف، ترکیب اطلاعات با تجارب موجود برای ایجاد پایگاه دانش قابل مدیریت، شناسایی و جمع‌آوری، دسته‌بندی و سازماندهی، ذخیره، اشتراک، اشاعه و در دسترس قرار دادن دانش در سطح سازمان و استفاده‌ی بهینه از منابع اطلاعاتی موجود و دیجیتال‌سازی منابع در راستای کاهش محدودیت‌های زمانی و مکانی استفاده از منابع می‌باشد (همان). بنابراین انجام موفقیت‌آمیز مدیریت دانش در گرو شناسایی درست اولویت­های عملکردی دانش، درک و تشخیص نیازها، مأموریت‌ها، و هدف‌های آن و فراهم ساختن حمایت‌های مدیریتی وابسته به سازمان می‌باشد.

برای استقرار مدیریت دانش و دسترسی به اهداف ذکر شده مؤلفه­های مختلفی دخالت دارند. بعضی مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده‌ی مدیریت دانش را شامل عوامل فرهنگی، فرایند عمل، سیاست و فن‌آوری می‌دانند (زمانی و همکاران، 1388: 54). عده­ای دیگر عوامل مؤثر را شامل فرهنگ، مدیریت، فن‌آوری، سازگاری سازمانی، انگیزه کارمندان و عوامل بیرونی می‌دانند (هولساپل و جاسدی[15]، 2000 به نقل از زمانی و همکاران، 1388).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.