پرسشنامه بررسی رابطه بین موفقیت شرکت‌ها در فروش و میزان به کارگیری استراتژی‌های بازاریابی و فروش سایت های اینترنتی

این پرسشنامه استاندارد از نوع فایل ورد و به همراه تمامی اطلاعات مربوط به نمره گذاری، تفسیر، و … در قالب جداول زیبا و آماده تکثیر ارائه گردیده است. پس از پرداخت موفق می توانید به صورت آنلاین اقدام به دانلود فایل مربوطه بپردازید.

هدف: بررسی رابطه بین موفقیت شرکت‌ها در فروش و میزان به کارگیری استراتژی‌های بازاریابی و فروش سایت های اینترنتی (اهداف ارتباطی و الگوی فروش، اولویت بندی مشتریان و هدف گذاری، اهداف بازاریابی، تخصیص منابع، عملکرد بازاریابی، عملکرد مالی)

تعداد سوال: 30

تعداد بعد: 6

شیوه نمره گذاری: دارد

تفسیر نتایج: دارد

منبع: محقق ساخته

نوع فایل: Word 2007

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 26000 تومان

خرید فایل

پرسشنامه بررسی رابطه بین موفقیت شرکت‌ها در فروش و میزان به کارگیری استراتژی‌های بازاریابی و فروش سایت های اینترنتی

استراتژی بازاریابی عبارت است از یک منطق بازاریابی که سازمان امیدوار است به کمک آن می تواند به اهدافش برسد، که شامل استراتژی های خاص برای هر بازار، ترکیب بازاریابی و میزان هزینه های بازاریابی می باشد.

استراتژی بازاریابی باید فعالیت های بازاریابی را در بخش هایی که بیشتر مورد نظر سازمان است، متمرکز کند. شرکت باید تلاش و انرژی خود را در بخش هایی صرف کند.

که از نظر رقابت دارای اهمیت بیشتری باشد. مدیریت بازاریابی باید استراتژی بازاریابی ویژه ای برای عوامل ترکیب بازاریابی مثل محصولات جدید، بازارهای جدید، تبلیغات برنامه های ترویج فروش، قیمت و سیستم توزیع، تنظیم نماید. مدیر بازاریابی باید مشخص کند که هر استراتژی چگونه به فرصت ها و تهدیدهای بازار پاسخ مناسب می دهد؛ همچنین باید بودجه بازاریابی خود را با این دید که بودجه بیشتر باید فروش بیشتری را ایجاد کند، تنظیم نماید. برنامه های عملیاتی استراتژی بازاریابی باید به نحوی به برنامه های عملیاتی تبدیل شود که پاسخگوی سؤالات باشد:

  • چه باید کرد؟
  • چه کسی برای انجام آن مسؤول است؟
  • این کار چه مقدار هزینه دارد؟

برای مثال، یک مدیر بازاریابی برای افزایش سهم بازار خود، افزایش فعالیت های ترویج فروش را بعنوان یک کار کلیدی مورد توجه قرار می دهد. برنامه عملیاتی این کار باید شامل تاریخ شروع، اقدامات ترویجی نمایشگاه هایی که می خواهد شرکت کند، مراکز نمایش جدید و سایر فعالیت های ترویجی فروش باشد، و بالاخره اینکه این فعالیت ها چه وقت آغاز می شود، چه وقت مورد بررسی قرار میگیرد و چه وقت تمام می شود.

مدل های استراتژی بازاریابی

مدل های استراتژی بازاریابی مدل هایی هستند که روی مشکلات استراتژیک بازاریابی متمرکز شده اند. هدف اصلی از مدل استراتژی بازاریابی، توسعه ابزار و بینش برای تدوین استراتژی های بازاریابی است. مدل های استراتژی بازاریابی را می توان به سه نوع تقسیم کرد:

  • مدل های توصیفی
  • مدل های هنجاری
  • مدل های پیش بینی کننده

برای تجزیه و تحلیل رقبا در متغیرهای بازاریابی استراتژیک مواردی مثل نظم و ترتیب ورود بازار، موقعیت یابی، و واکنش‌های دفاعی و درسطوح استراتژیک محصول، قیمت، کانال‌های توزیع و تبلیغات وجود دارند.

مدل هایی که در تصمیم گیری های استراتژی بازاریابی از طریق تجزیه و تحلیل هر دو تقاضا (به عنوان مثال ، فروش ، سهم بازار) و عرضه (به عنوان مثال ، استراتژی قیمت گذاری، استراتژی تخصیص بازاریابی) عمل می کنند، محبوبیت در حال رشد هستند. اگرچه مدل های استراتژی بازاریابی چندین حوزه استراتژی را در بر می گیرد. برای استراتژی های بازاریابی مربوط به ورود بین المللی، تخصیص بین توسعه محصول و مخارج بازاریابی ، تجزیه و تحلیل سبد محصولات و تخصیص در بازاریابی شخصی و هزینه های بازاریابی، مدل های بیشتری و سیستم های پشتیبانی تصمیم لازم است.

بودجه استراتژی بازاریابی

برنامه عملیاتی به مدیر امکان می دهد که بودجه خود را تنظیم نموده و به طور اصولی، سود یا زیان کار خود را مطرح کند. از نظر در آمد فروش باید تعدادی از کالا را که می تواند بفروشد و متوسط قیمت خالص آن را نشان دهد. از نقطه نظر هزینه تولید، توزیع و بازاریابی را نشان دهد که مابه التفاوت آن سود می باشد. البته این بودجه توسط مدیریت بالاتر بررسی، تأیید و یا تغییر داده می شود.

مدل های استراتژی بازاریابی

کنترل استراتژی بازاریابی

در مبحث استراتژی بازاریابی آخرین بخش برنامه ریزی، کنترل می باشد. معمولا اهداف و بودجه برای یک ماه یا یک فصل تنظیم می شود و مدیریت سطوح بالاتر، عملکرد ماه یا فصل را با بودجه و اهداف تعیین شده مقایسه کرده، میزان موفقیت یا عدم موفقیت را مشخص می کند. بالطبع مدیران مسؤول می باید در مورد عدم دسترسی به اهداف، توضیح لازم را ارائه نموده و عملیات اصلاحی جدید را ارائه کنند.

نحوه اجرای برنامه و استراتژهای بازاریابی

در ابتدا شرکت، استراتژی بازاریابی  کلی خود را تنظیم می نماید؛ سپس این استراتژی کلی، برنامه های اجرایی برای هر بخش سازمان، هر محصول و یا هر نام محصول تبدیل می شود.

در مرحله پیاده سازی برنامه، شرکت، استراتژی بازاریابی و برنامه های خود را جهت وصول به اهداف استراتژیک سازمان به مرحله عمل درمی آورد این برنامه ها به وسیله کارکنان واحد بازاریابی در ارتباط با داخل و خارج سازمان اجرا می شود.

وظیفه کنترل، عبارت است از ارزیابی نتایج برنامه و فعالیت های بازاریابی، تحقیقات بازار، اطلاعات لازم و ارزیابی های مورد نیاز ما را برای استفاده در سایر فعالیت های مدیریت بازاریابی تأمین می کند. تمام عواملی که بازار گذار باید برای طرح ریزی برنامه بازاریابی خود مد نظر قرار دهد، مورد توجه قرار دهیم. اما این بدین معنا نیست که همیشه باید برنامه ریزی را در ابتدا انجام داد؛ یا اینکه چنین برداشت شود که سایر فعالیت ها باید پس از اتمام برنامه ریزی انجام شود. برنامه ریزی بازاریابی، چگونه باید باشد؟

برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی چیست؟

برنامه استراتژیک در حقیقت رسالت و اهداف کلی سازمان را بیان می کند در هر بخش عملیاتی سازمان، باید برنامه های عملیاتی ویژه آن بخش تهیه شود که شامل برنامه های بازاریابی نیز باشد؛ و اگر بخش یا بخش هایی از سازمان، دارای گروه های محصول مختلف بازاریابی مختلف باشند، باید برای هر کدام، برنامه جداگانه تنظیم شود.

نقطه نظرات مدیران درباره استراتژی بازاریابی

برنامه استراتژی بازاریابی باید با اهداف اصلی و توصیه های مدیریت آغاز شود؛ این مهم کمک می کند که نکات اصلی برنامه ها مشخص شود. پس از آن، جدول محتوایی باید تنظیم شود.

نحوه بررسی شرایط جاری بازار

اولین بخش برنامه، هدف بازار و پایگاه سازمان را در بازار مشخص می نماید. برنامه ریزان بازاریابی باید اطلاعات زیر را فراهم آوردند.

  • شرح بازار : در اینجا بازار تعریف می شود که شامل تعریف بخش های مختلف بازار در سال گذشته به ریال را بررسی کرده و عوامل و حاشیه ناخالص سود را در اینجا اندازه بازار و بخش های آن را طی چند سال گذشته یا واحد محصول بیان می کند؛ برنامه نیازهای مشتریان را بررسی تأثیرگذار در خرید مشتریان را مطرح می نماید.
  • بررسی محصول : در اینجا برنامه فروش محصول؛ قیمت و حاشیه ناخالص سود را بیان می کند.
  • رقابت : در اینجا برنامه رقبای اصلی و استراتژی آنها، با عنایت به محصول، سیستم توزیع و برنامه های ترویج فروش مطرح می شود. هم محصول ما و محصول سایر رقبا به نمایش گذاشته می شوند.

فرصت ها و تهدیدهای استراتژی بازاریابی

 در مبحث استراتژی بازاریابی مدیر باید با نگاه به آینده، فرصت ها و تهدیدهایی را که در مقابل محصول، قرار دارند، شناسایی کند. هدف از این کار این است که مدیران بتوانند زمینه های مهمی را که روی سازمان اثر می گذارند، پیش بینی کنند. برای اجرای این مهم، مدیران باید تا جایی که می توانند، فرصت ها و تهدیدهای بیشتری را به روی کاغذ آورند.

البته همه تهدیدها نیاز به توجه ندارند. مدیر باید احتمال وقوع هر تهدید و میزان خطر آن را مدنظر قرارداده، سپس روی محتمل ترین و پرخطرترین آنها تمرکز نموده و برنامه لازم برای مقابله با آنها را تنظیم نماید.

فرصت های بازاریابی عبارتند از شرایطی که سازمان با بهره گیری از آنها می تواند در مقابل رقبا، دارای امتیازاتی بشود.

مدیران باید برای هر فرصتی، جذابیت بالقوه آن و احتمال موفقیت سازمان را مشخص نمایند. هر شرکتی بر پایه رسالت خود، اهدافی دارد و هر فرصتی، مقداری سرمایه و دانش خاصی را طلب می کند. شرکت ها بندرت با فرصت های ایده آلی که با منابع و اهداف آنها سازگار باشد، مواجه می شوند. بهره گیری از فرصت ها همیشه با ریسک توأم بوده و مدیران هنگام ارزیابی فرصت ها باید بررسی کنند که آیا سود مورد انتظار، ارزش این مقدار ریسک را دارد یا خبر.

استراتژی های بازاریابی را نام ببرید

پیاده سازی استراتژی بازاریابی

تنظیم استراتژی بازاریابی خوب، فقط یک نقطه شروع برای موفقیت است. اگر یک استراتژی بسیار خوب و درخشان، به نحو مطلوب پیاده نشود، نتیجه مطلوبی نخواهد داشت. پیاده سازی برنامه استراتژی بازاریابی عبارت است از فرایند تبدیل برنامه ها و استراتژی بازاریابی به عملیات بازاریابی جهت تحقق اهداف استراتژیک سازمان می باشد.

برنامه پیاده سازی شامل فعالیت های روز به روز و ماه به ماه می باشد؛ در حالی که در برنامه ریزی استراتژی بازاریابی در مورد اینکه چه فعالیت هایی باید اجرا شود و اینکه چرا باید اجرا شود، بحث می شد. در برنامه پیاده سازی در مورد اینکه چه کسی، چه وقت، در کجا و چگونه باید آن فعالیت ها را به انجام برساند، صحبت می شود.

 در مبحث استراتژی بازاریابی برنامه پیاده سازی کار آسانی نیست. اغلب مدیران در این مرحله دچار مشکلات اساسی می شوند، و معمولا وقتی نتیجه برنامه ای مطلوب نیست، قضاوت در مورد اینکه این عدم موفقیت، ناشی از ضعف استراتژی بازاریابی پیاده کردن بد و یا هر دو می باشد، کار مشکلی است.

دلیل عدم موفقیت در پیاده سازی استراتژی بازاریابی

عللی که موجب عدم موفقیت در مرحله پیاده سازی برنامه های استراتژی بازاریابی می شوند، عبارتند از:

  • برنامه ریزی انتزاعی: به معنای اینکه برنامه ریزی توسط افرادی انجام می شود که با مدیران مسؤول بازاریابی تماس زیادی نداشته و در نتیجه برنامه ها بدون توجه به مشکلات عملی تنظیم شده و پیاده سازی را دشوار می کند.
  • مصالحه بين اهداف دراز مدت و کوتاه مدت: این نکته ظریفی است و در برنامه ریزی باید به هر دو گروه این اهداف توجه شده، هیچ یک به طور کامل قربانی دیگری نشود. در غیر اینصورت مرحله پیاده سازی با موفقیت توأم نخواهد شد.
  •  مقاومت در مقابل تغییر : چنانچه برنامه ها تغییرات زیادی را ایجاد نموده و موجب دگرگونی در عادت های کاری شود، کارکنان در مقابل آن مقاومت نشان می دهند. در بعضی موارد ممکن است مجبور باشیم برای جلوگیری از ایجاد مقاومت، برای پیاده سازیاستراتژی بازاریابی جدید، از افراد جديد الاستخدام استفاده کنیم.
  •  عدم وجود برنامه مشخص برای پیاده سازی استراتژی بازاریابی : در بعضی از موارد، برنامه های اجرایی از قبل بصورت روشن تنظیم نشده و تنظیم برنامه به مسؤولین اجرایی واگذار می شود. این امر خود می تواند موجب، عدم موفقیت برنامه پیاده کردن شود.

فرایند پیاده سازی استراتزی بازاریابی

 در مبحث استراتژی بازاریابی کارکنان سیستم بازاریابی شرکت، در تمام سطوح باید برای پیاده سازی برنامه ها و استراتژی های بازاریابی همکاری کنند. کارکنان اداره بازاریابی و سایر ادارات و کارکنان سایر سازمان ها هر یک می توانند در مسأله پیاده کردن، کمک نمایند و یا به عکس موانعی ایجاد کنند.

این مدیریت شرکت است که باید راه های ایجاد هماهنگی بین همه افراد و فعالیت هایشان را ایجاد کند. برنامه عملیاتی، ساختار سازمانی، سیستم تصمیم گیری، منابع انسانی و فرهنگ سازمانی و شرایط مدیریتی می باشد.

برنامه عملیاتی بازاریابی چیست؟

برای پیاده سازی برنامه های استراتژی بازاریابی تمام کارکنان سازمان در تمام سطوح باید نقش مشخصی داشته باشند. در سازمان بازاریابی، محققین بازار، موقعیت محصول جدید را بررسی کرده و آینده آن را تصویر می کنند. برای هر محصول جدید، مدیران بازاریابی در مورد بازار، بازار هدف، نامگذاری، بسته بندی محصول، قیمت گذاری محصول، ترویج و توزیع، اتخاذ تصمیم می نمایند. و فروشندگان استخدام شده پس از کسب آموزش های لازم و تدوین سیستم های انگیزشی لازم، به سمت بازار هدایت می شوند.

بیشتر بخوانید : تعریف دقیق ترویج فروش Sales promotion چیست؟

 در مبحث استراتژی بازاریابی مدیران بازاریابی، برای کسب پشتیبانی سایر مدیران سازمان، با ایشان همکاری نموده، با افراد واحد مهندسی در مورد طرح محصول و با قسمت تولید در مورد نحوه تولید میزان ذخیره انبار صحبت می کنند؛ همچنین با واحد مالی در مورد پشتیبانی مالی و جریان نقدینگی، با واحد حقوقی در مورد امتیاز تولید محصول و با واحد اداری در مورد استخدام و آموزش کارکنان جدید مذاکره می کنند. مدیران بازار ناگزیرند با افراد خارج از سازمان نظیر شرکت های تبلیغاتی در مورد نحوه تبلیغات و بعضی از خرده فروشی و عمده فروشی در مورد نحوه عرضه محصول مذاکره داشته باشند.

برنامه عملیاتی، همه فعالیت های فوق الذکر را هماهنگ نموده و مشخص می کند که چه کسی و چگونه باید تصمیمات اتخاذ شده را به مرحله عمل در آورد.

ساختار سازمانی چگونه و به چه صورت تشکیل میشود ؟

ساختار رسمی سازمان، نقش بسیار مهمی در پیاده کردن استراتژی بازاریابی دارد. با ساختار سازمانی، کارکلی سازمان به کارهای مشخص کوچکتر تقسیم شده و وظایف هر فرد یا اداره به وضوح مشخص می شود و بدین ترتیب با افزایش تخصص، کارآیی سازمان به سطح مطلوب تری ارتقا می یابد. سپس سازمان با برقراری ارتباطات رسمی بین افراد سازمان ها و تفویض اختیارات، هماهنگی لازم را ایجاد می کند.

استراتژی بازاریابی ساختار متفاوتی را نیز طلب می کند. یک شرکت کوچک که می خواهد یک صنعت، با تغییرات زیاد و سریع، یک محصول جدید عرضه نماید، نیازمند سازمانی با ساختار منعطف و غیر متمرکز و با ارتباطات بیشتر غیررسمی می باشد که بتواند افراد را در مواقع ضروری ترغیب کند، در حالیکه یک شرکت با سابقه در یک بازار تثبیت شده ممکن است به ساختاری متمرکز با نقش ها و ارتباطات به ددقت تعریف شده، نیاز داشته باشد.

سیستم تصمیم گیری و پاداش

 در مبحث استراتژی بازاریابی سیستم تصمیم گیری و پاداش شامل کلیه دستورالعمل های رسمی است که اقداماتی نظیر برنامه ریزی، جمع آوری اطلاعات، بودجه بندی، استخدام و آموزش، کنترل و ارزشیابی کارکنان و پاداش را هدایت می کند. سیستمی که خوب طراحی شده باشد، پیاده سازی برنامه ها را آسان تر می کند.

منابع انسانی

استراتژی بازاریابی بالطبع به وسیله کارکنان پیاده می شود. لذا پیاده کردن موفقیت آمیز، نیازمند گزینش دقیق مدیریت منابع انسانیاست. در تمام سطوح شرکت، همه شغل ها باید به وسیله افراد ماهر و آموزش دیده اشغال شوند. در انتخاب و ارتقای مدیران باید دقت بیشتری مبذول شود؛ چرا که اقدامات به جا و هماهنگی مدیران می تواند موفقیت هر برنامه ای را تضمین کند.

فرهنگ سازمانی و شرایط مدیریت بازاریابی چگونه است؟

در مبحث استراتژی بازاریابی فرهنگ سازمانی و شرایط مدیریت می تواند موجب موفقیت یا شکست یک برنامه بازاریابی باشد. شرایط مدیریت به این معناست که مدیران سازمان چگونه با سایر کارکنان برخورد می کنند. بعضی مدیران فرماندهی می کنند؛ اختیارات کمی را تفویض کرده و بر انجام کارها کنترل شدید دارند. بعضی دیگر اختیارات زیادی تفویض کرده و سعی می کنند افراد، خلاقیت های خود را بروز دهند و با کارکنان ارتباط غیررسمی دارند. هیچ روش مدیریتی نمی تواند برای همه مکان ها مطلوب باشد (نظریه اقتضا). استراتژی های مختلف، سبک های رهبر بازار متفاوتی را طلب می کند و سبک رهبری، به ساختار سازمانی، نوع کار و محیط و کارکنان آن سازمان بستگی دارد.

فرهنگ سازمانی عبارت است از مجموعه ارزش ها و باورهای کارکنان یک سازمان که در حقیقت شناسنامه جمعی سازمان می باشد. فرهنگ سازمانی، شاخص رفتار کارکنان سازمان در تمام سطوح است.

استراتژی بازاریابی که با فرهنگ سازمان سازگار نباشند، در مرحله سازی، با دشواری های زیادی مواجه می شوند؛ برای مثال، اگر کارکنان سازمان بر این باور باشند که محصول شان بهترین کیفیت را دارد، طبیعی است که چنانچه شرکت برای افزایش فروش تصمیم بگیرد که از کیفیت محصول بکاهد و در نتیجه قیمت را تقلیل دهد، این تصمیم با مقاومت کارکنان مواجه خواهد شد. باید توجه داشته باشیم که فرهنگ سازمانی و سبک مدیریت را نمی توان به آسانی و در کوتاه مدت تغییر داد؛ تغییر آنها به زمان نیاز دارد.

ساختار سازمانی واحد بازاریابی

 در مبحث استراتژی بازاریابی واحد بازاریابی مسئولیت بررسی و تحلیل بازار، برنامه ریزی، پیاده سازی برنامه و کنترل اجرای بازاریابی آن را دارد. در اینجا قصد داریم پایگاه واحد سازمانی را در ساختار سازمانی مشخص کنیم. در یک شرکت خیلی کوچک، تمام وظایف بازاریابی از مرحله تحقیق بازار تا خدمات بعد از فروش می تواند توسط یک نفر انجام شود، در حالیکه در شرکت های بزرگ، واحد بازاریابی باید شامل بخش های مختلفی بوده، در هر بخش متخصصین مربوط به آن را در اختیار داشته باشیم، مثل بخش تحقیق بازار، بخش تبلیغات، بخش فروش و غیره.

جایگاه واحد بازاریابی در شرکت های مختلف، متفاوت بوده؛ هر شرکت باید متناسب با شرایط بازار و اهداف خود، جایگاه این واحد را مشخص کند. در مبحث استراتژی بازاریابی ساختار وظیفه ای، معمول ترین شکل برای واحد بازاریابی است. متخصصین بازاریابی، مسؤول فعالتی ها یا وظایف مختلفی هستند.

ساختار جغرافیایی

شرکت های که در سراسر کشور فعالیت دارند، اغلب از این نوع ساختار استفاده  می کنند. در مبحث استراتژی بازاریابی شرکت هایی که دارای محصولات مختلف می باشند، معمولا از این نوع ساختار استفاده می کنند. مدیرکل محصولات، سرپرستی چندین مدیرگروه محصولات را به عهده داشته و مدیر هر گروه محصول نیز بر فعالیت های چند مدیر محصول، نظارت می کند

 در این نوع ساختار، هر مدیر محصول، استراتژی و خط مشی خود را متناسب با طبیعت محصول خود تعیین می کند و مدیران گروه محصول، این استراتژی ها را و داخل گروه و مدیر کل محصولات، آنها را در سطح کل سازمان هماهنگ می نماید.

ساختار سازمانی برحسب نوع محصول

شرکت های که دارای محصولات مختلفی باشند معمولا از این نوع ساختار استفاده می کنند. مدیر کل محصولات، سرپرستی چندین مدیر گروه محصولات را به عهده داشته و مدیر گروه محصول نیز در فعالیت های چند مدیر محصول، نظارت می کنند. در این نوع ساختار، هر مدیر محصول، استراتژی بازاریابی خط مشی خود را متناسب با طبیعت محصول خود تعیین می کنند. و مدیران گروه محصول، این استراتژی های بازاریابی را در داخل گروه و مدیر کل محصولات، آنها را درسطح کل سازمان هماهنگ می نمایند.

ساختار سازمانی برحسب نوع مشتری

در مبحث استراتژی بازاریابی بعضی شرکت ها محصول خود را به مشتریان مختلف می فروشند؛ برای مثال، یک تولید کننده ماشین تحریر، مشتریان مختلفی نظیر واحدهای دولتی، شرکت های خصوصی کوچک و بزرگ و نیز مشتریان عادی دارد؛ بنابراین یک چنین شرکتی، برای هر گروه مشتری خود، یک محصول در نظر میگیرد: به صورت مدیر فروش مشتریان دولتی، مدیر فروش شرکت های خصوصی و بالاخره خرده فروشی.

مزیت این نوع ساختار سازمانی در این است که ماهیت متفاوت مشتریان، برخورد متفاوتی را با هر گروه ایجاد می کند، در این شیوه، مسؤولیت هرگروه با واحد مستقلی بوده؛ در نتیجه وی می تواند شیوه های برخورد خود را با ایشان متناسب تنظیم نماید.

کنترل بازار در استراتژی بازاریابی

در مبحث استراتژی بازاریابی از آنجا که در طول پیاده سازی یک برنامه بازاریابی، اتفاقات به ممکن است رخ دهد، بنابراین کنترل مستمر بازار، یک ضرورت است.

کنترل بازار عبارت است از فرایند ارزیابی برنامه ها، استراتژی های بازاریابی و اتخاذ تصمیمات اصلای جهت اطمینان از تحقق اهداف بازاریابی سازمان.

  •  کنترل برنامه سالیانه : در این روش، نتایج عملکرد، با برنامه سالیانه مقایسه شده و اقدامات اصلاحی انجام می شود.
  •  کنترل سوددهی : در این روش، سوددهی محصولات مختلف مناطق مختلف یا بازارهای مختلف، مورد کنترل قرار می گیرند.
  • کنترل استراتژیک : در این روش کنترل می کنیم که آیا استراتژی شرکت با شرایط محیط (فرصت ها و تهدیدهای محیط سازگار است یا خیر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.