این پرسشنامه استاندارد از نوع فایل ورد و به همراه تمامی اطلاعات مربوط به نمره گذاری، تفسیر، و … در قالب جداول زیبا و آماده تکثیر ارائه گردیده است. پس از پرداخت موفق می توانید به صورت آنلاین اقدام به دانلود فایل مربوطه بپردازید.
هدف: بررسی ابعاد مختلف هوش عاطفی
تعداد سوال: 20
شیوه نمره گذاری و تفسیر نتایج: دارد
منبع: نامشخص
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 1800 تومان
هوش عاطفی
آلفرد بینه مامور شد که در این زمینه تحقیق کند. نتیجه تحقیق او منجر به پیدایش آزمون هوشی استنفورد ـ بینه (Stanford-Binet)شد. این آزمون ضریب پرسشی intelligence Quotient یا IQ را به وجود آورد. ابتدا به نظر می رسید که با استفاده از این آزمون می توان تکلیف افراد را روشن نمود؛ ولی در عمل اینگونه نشد. میزان IQ افراد شاید بتواند موفقیت تحصیلی ایجاد کند؛ اما نمی تواند ملاک موفقیت و پیشرفت آینده افراد باشد.
در این نوشته تلاش شده که اثبات نماید موفقیت در زندگی اجتماعی به عوامل دیگری وابسته است؛ والدین و معلمان با توجه به سایر توانایی های کودکان و نوجوانان می توانند در موفقیت زندگی اجتماعی آنان نقش سازنده ای را ایفا نمایند.
در سال 1983 گاردنر(Gardner) کتابی تحت عنوان “چهارچوب های ذهن” یا (Frame of mind) نوشت و اعلام کرد: فقط یک هوش نشاختی نداریم. گاردنر با این بیان به افسانه IQ پایان داد. او گفت: برای موفقیت در زندگی تنها داشتنIQ بالا کافی نیست،بلکه یک پیوستار هوش یا (Spectrum of intelligence) را پیشنهاد کرد.
او هفت نوع هوش را در این پیوستار نام برد.به طور خلاصه به توضیح هفت نوع هوش می پردازیم:
1. هوش کلامی(verbal intelligence)
توانایی سیال و خلاق به کارگیری کنش های مرزی و کلامی را هوش کلامی گویند. تنوع در پردازش و محتوای کلام از خصوصیات این هوش است. شعراء؛ ادیبان؛ رمان نویسان در حد بالایی از این هوش برخوردارند.
مولوی،فردوسی،سعدی،حافظ،سهراب سپهری،ویکتور هوگو و … صدها شاعر و نویسنده و ادیب معاصر و غیرمعاصر از آن جمله اند. چه بسیار ادیبان و شاعرانی که نه مکتب دیده اند و نه مدرسه، ولی هوش کلامی، از این افراد مشاهیر بزرگی خلق نموده است.
2. هوش ریاضی
فرآیند درک و حل مسایل ریاضی متناسب با منطق و قواعد از پیش تعیین شده که برخواسته از تفکر انتزاعی است را هوش ریاضی گویند.افرادی که از هوش ریاضی بالایی برخوردارند قدرت استنتاج و استنباط بالایی دارند.
این دو هوش(کلامی و ریاضی) به تحصیل در مدرسه مربوط می شوند.در موفقیت یا عدم موفقیت تحصیلی نقش دارند. البته در پیوستار هوشی، انواع هوش در یکدیگر تاثیر و تاثر متقابل دارند.
3. هوش تشخیص فضایی
قدرک و درک انتزاعی چرخش تصاویر را هوش تشخیص فضایی گویند. این هوش بیشتر در معماران و طراحان، و هنرمندان دیده می شود.معماران بزرگی که خالق زیباترین و شگفت انگیزترین معماری ها در جهان بوده اند نابغه های هوش و تشخیص فضایی هستند. برخی از این معماران بزرگ از سواد رایج مدرسه ای بی بهره بوده اند.
4. هوش موسیقایی
نوعی هوش درک متوازن و زیبایی شناسانه از عناصر جهان هستی است. افراد دارای هوش موسیقایی بالا ترنم ها و صداهایی را درک می کنند که در حالت عادی از عهده دیگران خارج است. همه هستی برای آنها آوای موسیقی دل انگیزی است و گوش آنها به ترنم هر صدا و آوایی حساس است. بتهوون علی رغم ناشنوا یا کم شنوا بودن از نوابغ هوش موسیقایی است.
استاد همایون خرم موسیقیدان برجسته ایرانی که از هوش موسیقایی بالایی برخوردار است در گفتگو با روزنامه ایران می گوید: من وقتی در سد کرج بودم و نیروگاه آنجا را اداره می کردم هم به موسیقی فکر می کردم. گاهی در خود نیروگاه آهنگ می ساختم. یعنی هر لحظه ای که من در آنجا بودم با ریتم آن دستگاه هایی که ژنراتور وصل بودند به اصطلاح نیروگاه اولیه بود و حرکت آن دیزل ها و ریتم آنها موسیقی ساختم و آنجا برایم صدای ژنراتور شده بود نت های موسیقی.
5. هوش تکنیکی و فنی
افراد دارای هوش تکنیکی و فنی، برخوردار از استعداد مکانیکی و توانایی تعمیر و تشخیص اجزا مکانیکی سیستم را دارند.
6 . هوش بدنی
نبوغ بدنی نشانه فرزی و چابکی و سیمای جالب فرد است. افراد دارای این هوش می توانند ورزشکاران برجسته ای شوند.
7. هوش اجتماعی
هوش اجتماعی درک دیگران و اقدام عاقلانه در روابط انسانی است. برخی هوش اجتماعی را به دو بخش هوش فردی و هوش بین افراد تقسیم بندی می کنند:
هوش فردی: عبارتست از یک نوع توانایی شناخت عواطف خود، یعنی در واقع فرد بتواند یک مدل واقعی و صحیح از طبایع خود در نظر داشته باشد و بتواند این مدل را به طور موثر به کار برد.
هوش بین افراد: عبارتست از توانایی فرد در پاسخگویی های مناسب در ارتباط با دیگران با توجه به خلق و خوی، سرشت، انگیزش ها و درخواست های دیگران.
در واقع توانایی در درک عواطف دیگران و این که چه چیز آنها را برمی انگیزد و چگونه می توان با آنها کار کرد.
در زمان شهرتIQ شناختی نیز افرادی چون ثرواندیک و استرنبرگ روان شناسان دانشگاه«یل» آمریکا نیز به وجود هوش اجتماعی اذعان داشتند و آن را « درک دیگران و اقدام عاقلانه در روابط انسانی دانسته و آن را چیزی به جز موفقیت تحصیلی می دانستند.»
داشتن IQ بالا می تواند موفقیت تحصیلی را تضمین کند، ولی نمی تواند تضمین کند که شخص آدم خوبی هم می شود. برای انسان خوب بودن در مسیر پرفراز و نشیب زندگی توانایی های دیگری لازم است.IQ بیشتر جنبه ارثی دارد و با تشویق و تخریب نمی توان به مقدار زیاد به آن اضافه کرد یا از آن کم نمود، ولی هوش عاطفی آموختنی و خانواده و مدرسه و اجتماع را در افزایش یا کاهش آن موثرند.
روانشناس دیگری از دانشگاه « یل» «Yale» هوش عاطفی را در توانایی 5 زمینه می داند:
1. شناسایی عواطف و هیجانات خود در هر لحظه و ارزیابی تصمیمات درست شخصی
2. اداره عواطف و هیجانات: یعنی برخورد درست با احساسات فردی و برطرف کردن به موقع اضطراب، غم، عصبانیت و داشتن این مهارت در مهار کردن عواطف
3. ایجاد انگیزش در خود: یعنی به کار بردن عواطف فردی در خدمت یک هدف مهم. دقت، توجه،خودانگیزی،تسلط بر خود می تواند ما را به هدف برساند،حتی برای خلاقیت به کنترل درآوردن عواطف، به تاخیر انداختن لذت ها و اطفا شهوات آنی زمینه ساز است.
توانایی افراد در انجام عملیات مهم بیشتر مربوط به کنترل عواطف است. افرادی که این مهارت ها را دارند اغلب در هر کاری که به عهده می گیرند باروری اثربخشی دارند.
4. شناسایی عواطف و هیجانات دیگران: یعنی یک احساس همدردی با دیگران و یک مهارت مردمی. افرادی که در مشاغلی چون معلمی،پزشکی، پرستاری، مدیریت و فروشندگی هستند به اهمیت مراقبت و توجه دیگران و موفقیت در کار خود اذعان دارند.
5. تنظیم روابط با دیگران: یعنی هنر داشتن رابطه متناسب با دیگران و برخورد صحیح با عواطف و هیجانات آنان.
این توانایی باعث محبوبیت ـ رهبری شده و این افراد در فعالیت های دو جانبه آرام با دیگران موفق هستند و چشم و چراغ جامعه تلقی می شوند.
وظایف خانواده، مدرسه و جامعه در پرورش هوش عاطفی
همانگونه که ذکر شد،داشتنIQ بالا بیشتر جنبه ارثی دارد. خداوند متعال به صورت عادلانه ای برای اعتدال جامعه انسانی و تنظیم روابط و مشاغل و رفع حوائج هوش شناختی را در میان انسان ها توزیع نوده است. در این زمینه بنا به دلایل متعدد(ارثی،شرایط روحی و روانی والدین،تغذیه،آب و هوا و …)انسان ها توانایی هوشی متفاوتی دارند. والدین باید توانایی کودک خود را شناخته و به اندازه هوشش از او متوقع باشند. تشویق ها و امکانات بادزدن آتش است و هوش را شعله ور می کند، با باد زدن ذغال یعنی وقتی هوش باندازه توقعات ما نباشد آتشی بزرگ افروخته نخواهد شد. کودک باید در اولین لحظه ای که زمین می خورد بیاموزد که خود برخیزد. حفظ کودک از اضطراب ها و محرومیتها،عواطف پدر و مادر را سیراب می کند ولی کودک همیشه وابسته باقی می ماند. کودک تنها به واکسیناسیون در مقابل بیماری ها احتیاج ندارد. واکسیناسیون در مقابل فشار روانی و محرومیت، در نبرد زندگی به اندازه توانایی او برایش ضروری است.
تقابل با محرومیتها، روش برخورد با پیروزی ها و شکست ها آموختنی است.فشار والدین به فرزندان برای تحصیل و کسب نمرات بالا و رشته های خارج از توان مغزی آنان مثل پزشکی و مهندسی، آنان را با مشکلات عدیده روحی و روانی مواجه می کند. در حقیقت همه دانش آموزان توانایی هوشی را برای تبدیل شدن به دکتر،مهندس، وکیل و … ندارند.
در جامعه افراد زیادی را می شناسیم که با این فشارها نه تنها در تحصیل عادی موفق نشده اند بلکه سلامت روانی خود را از دست داده اند.
در یکی از مدارس فشار بیش از حد والدین به فرزند پسر خود برای کسب نمرات بالا و موفقیت در پیش دانشگاهی برای ورود به دانشگاه در رشته پزشکی و عدم توانایی هوش شناختی و عاطفی در پاسخگویی به این درخواست و فشار والدین، او را به جنون و دیوانگی کشاند. شنیدم که پدر و مادرش می گفتند:«ای کاش فرزندمان راننده تاکسی می شد ولی از سلامت روحی و روانی خوبی برخوردار بود.»
یکی از اشتباهات والدین این ست که تصور می کنند فرزندانشان با درس خواندن و دانشگاه رفتن و فارغ التحصیل شدن از موقیت اجتماعی و درآمد بالایی برخوردار می شوند. گاردنر به شدت با این عقیده مخالف است و می گوید: می بینم بسیاری از افراد باهوش شناختی 160 برای کسانی که هوش 100 دارند کار می کنند، زیرا اولی (160IQ=) هوش درون فردی کمی دارد و دومی(100IQ= ) از هوش درون فردی و بین فردی بالایی برخوردار است. وی می گوید: اگر هوش درون فردی کمی داشته باشی در ازدواج انتخاب غلط می کنی،شغل نامناسبی را برای خودت انتخاب می کنی زیرا فقط با توجه به هوش شناختی کار کرده ای ولی ندیده ای که آیا عواطف تو نیز با این ازدواج و کار تناسب دارد یا خیر؟
دکتر توماس جی استنلی اخیرا کتابی نوشته است با عنوان «الگوهای ذهنی میلیونرها(The Millionaire Mind)». او در این کتاب تحلیل بسیار زیبا و علمی ای در مورد میلیونرهای آمریکا ارایه نموده است.
دکتر استنلی می گوید: در بین میلیونرها افرادی که هوش بالا را عامل کلیدی در رسیدن به موفقیت می دانند پزشکان و وکلا هستند. همچنین رده های ارشد شرکتی که دارای درجات عالیه MBA و یا دکترا از دانشگاه های معتبر هستند و صاحبان شرکت هایی که در زمینه علوم و فن آوری فعالیت می کنند.
در حقیقت برای پزشک شدن و یا وکیل بودن و دکترا در دانشگاه های معتبر IQ بالا داشتن اجتناب ناپذیر است.چراکه اگر این افراد از هوش شناختی بالا برخوردار نباشند نمی توانند به دانشگاه راه پیدا کنند. چنانچه راه پیدا کنند نمی توانند از پس درس های سنگین این دوره ها برآیند.
در مقابل این افراد میلیونرهای دیگری که تعداد آنها بیشتر است در یک نظرسنجی عوامل موثر در موفقیت خود را عوامل موثر در موفقیت خود را عوامل دیگری به جز داشتن بهره هوشی بالا می دانند: صادق بودن با مردم 65 درصد، کنار آمدن با مردم 63 درصد، داشتن همسری حامی 57 درصد، منظم بودن 61 درصد،علاقه به کار و حرفه 51 درصد در موفقیت آنها نقش داشته و برای داشتن بهره هوشی بالا یا هوش برتر تنها 3 درصد ذکر کرده اند.
همانگونه که ملاحظه می شود این افراد در مقابل پزشکان و وکلا و مدیران ارشد،… از بهره عاطفی بالاتری برخوردارند. متاسفانه در خانه و مدرسه و جامعه به این هوش کمتر از هوش شناختی توجه می شود.مشکل عمده مدارس ما این است که تمام توجه خود را به هوش شناختی بچه ها معطوف داشته اند و براساس نمرات کسب شده در دروس مختلف و معدل در مورد آنها قضاوت می کنند.
گاهی با روش های افراطی در جامعه کلاس افراد با معدل بالا را در صندلی های جلو می نشانند و معدل های پایین را به ته کلاس منتقل می کنند. یا این که کلاسی را برای معدل های بالا در نظر گرفته و شاگردهای متوسط و ضعیف را در کلاسی دیگر می نشانند. این روشها لطمات جبران ناپذیری را به روح و روان و عاطفه بچه ها وارد می کند. از همان ابتدا حس حقارت در آنها تقویت شده و بسیاری از استعدادها سرکوب و به هدر می رود.مطالعه زندگی بزرگان و نام آوران که سیاست،صنعت،تجارت و علم را مقهور نام خود کرده اند نشان می دهد که عده زیادی از آنان از مدرسه و مکتب رانده شده اند. در سیستم مدرسه درک خوبی از ادیسون وجود نداشت ولی امروز دنیا به بزرگی و افتخار از او نام می برد.
در تجربه خود، اشخاص بسیاری را به یاد داریم که در مدرسه و دانشگاه سرآمد و ستاره بودند ولی در زندگی اجتماعی موفقیتی حاصل نکردند و یا افرادی را می شناسیم که در خانواده، مدرسه و دانشگاه به چشم نمی آمدند و از نمرات بالایی برخوردار نبودند، ولی در زندگی اجتماعی به مدارج عالی رسیدند.
به یاد دارم که در دوران دبیرستان دو نفر از همکلاسهایم سرآمد شاگردان بودند.معدل آنان همیشه 19 یا 20 بود. دبیران توجه ویژه ای به آنها داشتند.یکی از آنها امروز در شهر کوچک ما قصابی کوچکی دارد، دیگری مغازه ای لباس فروشی، هر دو از نظر اقتصادی در مضیقه اند. یکی از افراد فامیل به عنوان بچه ای تنبل و دست و پاچلفتی مشهور بود و در مدرسه توسط دانش آموزان و معلمان به دیده حقارت نگریسته می شد. امروز صاحب شرکتی مسافربری با چندین دستگاه اتوبوس است، علاوه بر خودش والدین و برادران و خواهرش را هم اداره می کند و باعث تحیر دوستان،معلمان و فامیل شده است.
دوستی نقل می کرد، در مدرسه همکلاسیی داشتیم که دائما در حال خرید و فذوش بود. جنسی را از بچه ها می خرید به دیگری با قیمت بالاتر می فروخت، از بیرون مدرسه کالا تهیه و پنهانی به دیگران عرضه می نمود. چندین بار توسط اولیا مدرسه تنبیه و حتی مدتی از مدرسه محروم شد. امروز او یکی از بزرگترین تجار ایران است.
یکی دیگر از دوستان که از تحصیلات عالیه برخوردار نیست و براساس هوش عاطفی و درک مناسب شغل رستوران داری را انتخاب نمود. در یکی از کشورها صاحب رستوران های زنجیره ای در شهرهای مختلف آن کشور است. افراد متخصص در زمینه تغذیه که دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد در این زمینه اند برای او کار می کنند. علاوه بر رستوران داری اخیرا در فعالیت های توریستی نیز وارد شده و دهها نفر تحصیل کرده اجیر او هستند.
اولیا مدرسه باید بدانند که مدرسه تنها جای درس ریاضی،فیزیک، شیمی و … نیست باید براساس هوش عاطفی و هوش شناختی درک صحیحی از دانش آموزان پیدا کرد و با بینش صحیح و برنامه ریزی مناسب زمینه بروز و رشد استعدادهای آنها را فراهم نمود. متاسفانه توجه به ماراتن کنکور، دانش آموزان، خانواده ها و مدارس را مضطرب و نگران نموده و تمام توجه به این رقابت معطوف شده است.بهترین مدارس،مدارسی لقب گرفته اند که دانش آموزان را برای ماراتن کنکور بهتر آماده می کنند.روش تست زنی را به آنان یاد می دهد و کلاس های فشرده و اضافه بیشتری دارد.دبیران و معلمان که می بایست مرکز ثقل شناسایی استعداد دانش آموزان باشند بیشتر توجهشان به انباشت ذهن آنان است و تربیت و امور دیگر در حاشیه قرار گرفته اند. این رقابت کاذب سبب گردیده که مدارس از بین خیل دانش آموزان دست به گزینش علمی براساس معدل بزنند و شاگردان معدل 19 به بالا را پذیرش کنند تا در زمان اعلام قبولی کنکور تعداد قبولی در دانشگاه را به رخ بکشند.
جو کاذب آمادگی برای کنکور اخیرا به مدارس راهنمایی و ابتدایی هم سرایت نموده و کلاس های تست زنی و برگزاری جلسات امتحانی و اعلام نتیجه به شیوه کنکور رایج شده است.متاسفانه در توسعه این روش مدرسه و خانواده نیز با افراد فرصت طلب و سودجو همراهی می کنند . هزینه های گزافی را می پردازند.
خانه و مدرسه برای تقویت هوش شناختی و عاطفی دانش آموزان باید به فعالیت های گوناگون با نگرش به استعداد،علاقه و انگیزه آنان توجه نماید.
به عنوان مثال: شرکت در گروه هنری تئاتر استعداد و قدرت کلامی را تقویت می کند همچنین ارتباط و تعامل با اعضا گروه و مربی و کارگردان، اجرای برنامه در مقابل تماشاگران و قهر و آشتی درون گروهی هوش اجتماعی شان را تقویت می نماید. حس گیری و ایفای نقش در قالب شخصیت های مختلف بر رفتار آنان تاثیر گذاشته و بر تجربیاتشان می افزاید.
همچنین اداره بوفه مدرسه توسط دانش آموزان با راهنمایی مربیان فهیم و سرمایه گذاری به صورت فروش سهام و توزیع سود سالانه،آنان را با خرید و فروش و سود و زیان و سهام و حسابداری و … آشنا می کند و علی رغم دشواری هایی که به وجود می آید برای آینده شان مفید خواهد بود.
حضور در تیم های ورزشی به صورت انفرادی و گروهی،ضمن تقویت قوای جسمانی،حس رقابت را درآنان زنده می کند و شکست ها و پیروزی ها باعث تقویت روحیه رقابت پذیری و آمادگی برای نبرد در بازی سرنوشت می شود.
فعالیت های علمی،فرهنگی و هنری مانند : خطاطی،طراحی،نقاشی،روزنامه دیواری انجمن های ادبی و … هر کدام به نحوی باعث تربیت فردی و اجتماعی دانش آموزان می شود.
در پایان امیدوارم با توجه پدران،مادران و مربیان زمینه ای فراهم شود تا کودکان و نوجوانان امروز،مردان و زنان کارآمد،کاردان و متعهد فردا شوند.
منابع:
1. مقاله:دکتر اصلان ضرابی ـ عضو ممتاز کالج روانپزشکان انگلستان با عنوان هوش عاطفی ویژه نامه سومین کنفرانس مغز و روان مشهد مقدس
2. الگوهای ذهنی میلیونرها ـ نویسنده دکتر توماس جی ـ استنلی ـ ترجمه:مهندس معین خاندی ـ انتشارات خلوص ـ 1383
3. روزنامه ایران ـ جمعه 12 اسفندماه 1384 ـ سال دوازدهم ـ شماره 3410 صفحه 7 ـ گفتگو با استاد همایون خرم ـ موسیقیدان