پرسشنامه آموزش تفکر سطح بالا (عبدی و همکاران 1393)

این پرسشنامه استاندارد از نوع فایل ورد و به همراه تمامی اطلاعات مربوط به نمره گذاری، تفسیر، و … در قالب جداول زیبا و آماده تکثیر ارائه گردیده است. پس از پرداخت موفق می توانید به صورت آنلاین اقدام به دانلود فایل مربوطه بپردازید.

هدف: ارزیابی میزان آموزش تفکر سطح بالا توسط اساتید از دیدگاه دانشجویان

تعداد سوال: 7

تعداد بعد: 1

شیوه نمره گذاری: دارد

تفسیر: دارد

روایی و پایایی: دارد

منبع: دارد

نوع فایل: word 2007

همین الان دانلود کنید

قیمت: فقط 1400 تومان

خرید فایل

پرسشنامه آموزش تفکر سطح بالا (عبدی و همکاران 1393)

اکثر ما درباره تفکر فکر نمی کنیم  و صرفاً فکر می کنیم، اما امروزه با تاکید براین امر مربیان ، والدین و قانونگذاران مدارس درباره تفکر و چگونگی آموزش تفکر به دانش آموزان  بیشتر می اندیشند. زمانی که کودکان از مقطع ابتدایی به مقطع متوسطه می روند، توانایی تفکر بیش از یک روش مهم  جلوه می نماید. این امر زمانی رخ می دهد که معلمان از آنها می خواهند  درباره اطلاعات ذخیره شده در ذهن خود بیشتر فکر کنند. احتمالاً آنها از دانش آموزان می خواهند برای کتابی که خوانده اند پایانی تازه بنویسند یا می پرسند جرا یک شخصیت خاص در داستان مرتکب چنین رفتاری شد. اگر دانش آموزان درحال یاد گیری صوت به روش های علمی هستند ، از آنها خواسته می شود یک ساز جدید طراحی کرده وآن را بسازند. شاید از آنها خواسته شود به روش هایی فکر کنند که  مانع منقرض شدن نسل نهنگ ها شود  یا ” جولیوس سزار” را با ” آدلف هیتلر” مقایسه کنند و  درباره  وقایعی که امروزه در بوسنی به وقوع می پیوندد، صحبت کنند.

این نوع تفکرنیازمند امری است که تفکر در سطح برتر [Higher Order Thinking ] نامیده می شود و مخفف این عبارت HOT است. شاید تفکر در سطح برتر برای برخی دانش آموزان ساده و برای برخی دیگر دشوار باشد. اما نکته جالب این است که : (1) تفکر در سطح برتر را (همانند دیگر روش ها) می توان آموخت، (2) با تمرین مهارت های تفکر در سطح برتر دانش آموزان و بزرگسالان را می توان تقویت کرد.

والدین و معلمان برای تقویت مهارت های تفکر در سطح برتر دانش آموزان چه کار هایی می توانند انجام دهند؟ اولین گام در جهت تقویت سطح مهارت ، شناخت  ” تفکردر سطح برتر” است. بنابراین پیشنهاد می کنم که معلمان و والدین مکرراً با کودکان درباره ” تفکردر سطح برتر” صحبت کنند. همچنین این امر بسیار مهم تلقی می شود که بزرگسالان برای کودکان نمونه ” تفکر با صدای بلند ” را اجرا کنند – هنگامی که از مهارت های ” تفکردر سطح برتر” استفاده می کنید کودکان را هم از این امر آگاه سازید. کسی چه می دانند، شاید با این روش مهارت های  ” تفکردر سطح برتر” ما هم بهتر شود!

 حقایقی درباره تفکردر سطح برتر

• هیچ کس تمام مدت عالی یا ضعیف فکر نمی کند.
• حفظ کردن مطلب تفکر محسوب نمی شود.
• می توانید مطلبی را بدون فهمیدن آن حفظ کنید .
• تفکر می تواند درقالب واژه ها و تصاویر صورت گیرد.
• سه نوع تفکر وجود دارد: تحلیلی ، خلاق ، عملی
• هر سه تفکر و روش های تفکر در زندگی روزمره ما کاربرد دارند.
• می توانید مهارت های تفکر خود را از طریق درک فرآیند های  تفکر بهبود ببخشید .
• ” فرا شناخت” ( تفکر درباره تفکر) جزئی از تفکر در سطح برترتلقی می شود.

تفکر در سطح برتر به چه معناست؟

به صورت مختصر” تفکر در سطح برتر” فکر کردن فراتر از به خاطر سپردن واقعیت ها و یا گفتن مطلبی به کسی دقیقاً به همان شکل که به شما گفته شده، است. هنگامی که فرد مطلب را حفظ کرده و اطلاعات را بدون تفکر درباره آن منتقل می کند، ازاین نوع حافظه به عنوان حافظه ایی یاد می شود که از روی عادت تنها تکرار می کند. بدین دلیل ، عمل وی  به روبات بیشتر شباهت دارد؛ تنها کاری را انجام می دهد که برای آن برنامه ریزی شده و به جای خود فکر نمی کند.

” تفکردر سطح برتر” ، تفکر را به سطحی فرا تر از بازگویی حقایق می رساند. برای انجام این امر ما باید حقایق را فهمیده و آنها را با یگدیگر ارتباط دهیم، طبقه بندی کرده  وبه روشی تازه از آنها استفاده کنیم و برای مسائل راه حل های تازه ایی پیدا کنیم. برای درک یک دسته از حقایق ، باید خانواده مفاهیمی را که این دسته از حقایق به آن تعلق دارند را بفهمیم . مفهموم ایده ای است که گروهی از ایده ها حول محورآن قرار دارند. مفهوم به ما کمک می کند که تفکر خود را سازماندهی کنیم. به عبارت دیگر، مفهوم نمایش یک گروه از حقایق یا ایده هایی است که تا حدی به یکدیگر تعلق دارند. برای مثال ، راگبی ، بسکتبال، تنیس، شنا، بوکس، فوتبال یا تیراندازی مفهوم ورزش را در ذهن تداعی می کنند. علاوه بر این ، باید این ورزش ها را گروه بندی کنیم  تا دو مفهوم مجزا به وجود آید :  ورزش های تیمی مانند راگبی، بسکتبال وفوتبال  و ورزش های انفرادی مانند تنیس ، شنا ، بوکس و تیر اندازی .

مفاهیم می توانند ارائه کننده اهداف ، فعالیت ها و امور زندگی باشند. همچنین مفاهیم خصوصیاتی را چون رنگ ، بافت و سایز ( برای مثال آبی، نرم و کوچک ) ، موارد انتزاعی ( برای مثال، ایمان ، امید و نیکوکاری) و رابطه ها ( برای مثال، روشن تر و سریع تر) را هم ارائه می کنند. مفاهیم در شکل های گوناگون از جمله انضمامی ، انتزاعی ، کلامی ، غیر کلامی و فرآیندی مطرح می شود.

( الف)  انضمامی یا انتزاعی.  مفاهیم انضمامی آنهایی هستند که می توانیم ببینیم ، لمس کنیم ، بشنویم یا ببوییم. سگ، صندلی، تلفن و همبرگرنمونه های مفاهیم انضمامی هستند. می توان در باره مفاهیم انتزاعی فکرکرد و آنها را بکار برد، اما نمی توانیم از حس خود برای تشخیص آنها استفاده کنیم، یا باید آنها را تجربه نماییم یا آنها را با مفاهیمی مقایسه کنیم که پیشتر می شناختیم. تخیل، دوستی، آزادی و حسادت نمونه های مفاهیم انتزاعی هستند. درک مفاهیم انضمامی از مفاهیم انتزاعی ساده تر است ؛ چرا که در حقیقت ما می توانیم مفاهیم انضمامی را ببینیم یا لمس کنیم. اما  زمانی که دانش آموزان به مقاطع بالاتر می روند، باید توانایی رویارویی با مفاهیم انتزاعی بیشتری را داشته باشند. نه تنها یادگیری مفاهیم انتزاعی برای دانش آموزان دشوار تراست ، بلکه تدریس این مفاهیم  برای معلمان هم دشوار تلقی می گردد!

( ب) کلامی یا غیر کلامی . مفاهیم کلامی آنهایی هستندکه برای توضیح خود نیازمند زبان هستند. مفاهیم کلامی از طریق کلمات توصیف می شوند. برای این مورد می توان عشق، دموکراسی و ادب را مثال زد. ممکن است یک مفهوم هم اتنزاعی باشد و هم کلامی باشد( برای مثال، دموکراسی). مفاهیم غیر کلامی آنهایی هستند که توسط  تصویری و تجسمی شدن درک می شود. مثال های مفاهیم غیر کلامی دایره ، تقسیم یا تبخیر است. در اکثر مواقع مفاهیم کلامی و غیرکلامی می توانند یک امر را توضیح دهند. گاهی فرد موردی را به دیگری ترجیح می دهد. فکر کردن درباره مفهومی که درک آن از دو راه  تصویر و کلامات صورت می گیرد، ایده جالبی به نظر می رسد. این امر در درک مفاهیم به شما کمک می کند.

( ج ) فرآیندی . مفاهیم فرآیندی آنهایی هستند که چگونگی رخداد یا عملکرد امور را توضیح می دهند. این مفاهیم اغلب شامل مراحلی است که فرد باید برای تسلط به کل مفهوم آن را درک کند. ” نورخاست”  [ ایجاد و تشکیل مواد آلی در گیاهان به کمک روشنایی ] در علم یک مفهوم فرآیندی تلقی می شود. نورخاست ، مراحل خاصی را در بر می گیرد که باید با ترتیب خاصی صورت گیرد. دروس ریاضی و علوم از مفاهیم فرآیندی به وفوراستفاده می کنند.

الگو

هنگامی که دانش آموزی یک مفهوم را مطرح می کنند ، ارتباط آن با مفهومی که پیشتر بدان آشنایی داشته امری مهم تلقی می شود. او می تواند این امر را از طریق طبقه بندی وتشخیص الگوها و زنجیره ها انجام دهد. عملکرد وی همانند یافتن نسبت آن مفهوم و ایجاد شاخه خانوادگی برای آن است. برای مثال، اگر یک دانش آموز سال دوم ابتدایی در حال یادگیری مفهوم شکرگزاری است ، باید به این امر توجه کرد که شکرگزاری به خانواده تعطیلات تعلق دارد و تعطیلات به جشن مربوط می شوند. فکر کردن به این که تعطیلات چیست هم ایده جالب به نظر می رسد. بنابراین، دانش آموزان یاد می گیرند که برای مفهوم بزرگتر “جشن ” محدودیت قائل شوند. برای مثال ، مراسم عروسی و تولد درکل نوعی جشن تلقی می شوند ، اما جزء تعطیلات ملی نیستند!

زنجیر کردن، ارتباط دادن مفاهیمی بوده که جزئی از گروه تلقی می شوند. دکتر” مل لوین” از این امر به عنوان گروه های افقی یاد می کند. دانش آموزان باید قراردادن مفاهیم را در گروه های افقی یاد بگیرند تا مفاهیم خود را با مفاهیم مشابه ارتباط دهند. به منظور تحقق این امر، آنها باید حافظه خود را مرور کنند تا مواردی بیابند که به اطلاعات تازه مربوط باشد. نمونه زنجیر کردن یا گروه بندی کردن یافتن مفاهیم یا مطالب یکسان در تاریخ است. برای مثال، اگر دانش آموزی درباره وقایع” کوزوو” بحث می کند، باید از خود بپرسد جنگ های داخلی ” کشتار دسته جمعی یهودیان توسط نازی ها ” و ” بوسنی ” چه نقاط مشترکی با وقایع جاری در” کوزوو” دارند.

” برنیس مک کارتی ” ( مربی سر شناس) این امر را بدین نحو بیان کرده است: ” آموختن ایجاد معنا است. معنا ایجاد ارتباط است. ارتباط ها مفاهیم هستند ” .  دکتر ” برنیس مک کارتی ” بدین مفهوم  اشاره دارد که برای یاد گیری مطلبی باید معنی آن را درک کنیم . ما از طریق ارتباط ایده های تازه با ایده هایی که پیشتر می دانیم معنا را به وجود می آوریم ؛ چرا که این امر را از طریق مفاهیم یکسان انجام می دهیم.

الگو به دانشی اشاره دارد که پیشتر در ذهن شخص  وجود داشته و به او یاری می کند تا اطلاعات تازه را درک کند. برای مثال، ممکن است دانش آموزی به واسطه اطلاعاتی که پیشتردر باره خزندگان داشته تصویری  خاص از حیوانات خزنده در ذهن خود داشته باشد. هنگامی که با یک حیوان خاص که قبلاًً ندیده ، روبرو شود و این حیوان دارای تمام خصوصیات خزندگان باشد، او نتیجه گیری می کند که این حیوان احتمالاً خزنده است.

برخی از الگوها به قوانین و الگوهای پیش بینی شده ارتباط دارند که آنها را از پیش یاد گرفته ایم. برای مثال، دانش آموزان برای امتحاناتی که معلم خاصی  به آنها می دهد ، یک الگو به وجود می آورند. چرا که او همواره به یک نوع از دانش آموزان امتحان می گیرد. این امر به دانش آموز کمک می کند تا بفهمد چگونه برای امتحان درس بخواند. زیرا  او می داند معلم چه نوع سوالاتی را برای امتحان در نظر می گیرد. الگو همیشه از طرح یا قانون خاصی پیروی نمی کند و ممکن است برحسب استثناها و بی قاعدگی ها طرح ریزی شود. برای مثال، گاهی دانش آموزان در املاء  یا دستور زبان مهارت پیدا کرده اند ، اما ناگهان معلم در امتحان خود از نوعی استثناء استفاده می کند. درهر صورت ، استفاده از الگو راه مناسبی برای پیش بینی های مفید است.

تجسم کردن

تمام افکاری که در ذهن ما وجود دارد ، در قالب کلمات نیستند. گاهی تفکرات می توانند در قالب تصاویر و اشکال به ذهن خطورکنند که به اندازه کلمات با معنا هستند. تا به حال به کسی آدرس داده اید که از جایی به جای دیگر برود؟ زمانی که این کار را انجام می دهیم ، قادر هستیم نقشه یا تصویر را در ذهن خود ببینیم و این امر به ما کمک می کند که به خوبی آدرس بدهیم. هنگامی که یک کتاب واقعاً خوب می خوانید ، آیا شخصیت ها و صحنه ها را در ذهن خود مجسم نمی کنید؟ زمانی که از شما فرق بین مربع و ذوزتقه را می پرسند، آیا در ذهن خود شکل هر کدام را نمی بینید؟ اگر تمام این تصاویر در ذهن شما مجسم می شود، شما هم از توانایی استفاده از تخیل تصویری یا تقشه های شناختی برخوردارید. این دو توانایی در ” تفکر در سطح برتر” سودمند تلقی شده وبه ویژه به دانش آموزان  در درس هایی چون ادبیات ، جغرافی ، زیست شناسی و ریاضیات در کمک می کنند.

حل کردن مسئله

روزی نیست که با حل کردن مسائل روبرو نشویم. از لحظه ای که فرد از خواب بیدار می شود و تصمیم می گیرد صبحانه چه بخورد ، چه لباسی بپوشد تا به اداره یا مدرسه برود ، چه توضیحی برای انجام ندادن تکالیف خود به معلم بدهد یا چه توضیحی به رئیس خود ارائه کند که هنوز گزارش ماهانه خود را به اتمام نرسانده است ، در حال حل کردن مسئله است. مسائل می توانند بر بسیاری از ابعاد زندگی ما از جمله اجتماعی ، شخصی ، بهداشتی و البته آموزشی تاثیر گذارند.

توانایی حل مسئله در مدرسه بسیار مهم تلقی می شود. درباره موضوع این مقاله چه می توانید بنویسید ، چگونه می توانید مسائل ریاضی را حل کنید، مواد صحیح  برای یک آزمایش علمی را چگونه انتخاب  کنید یا حتی تصمیم گرفتن درباره این که هنگام صرف ناهار کنار چه کسی بنشینید ، مسائل مهمی هستند که یک دانش آموز با آنها سرو کار داشته و باید آنها را حل کند.

چگونگی حل  مسئله توسط یک دانش آموز بر حسب موفقیتی که وی حاصل می کند حائز اهمیت است. مسائل را باید از طریق قاعده های معین و منطقی حل کرد تا این که یک نتیجه رضایت بخش به دست آید. نفر اول بودن در حل مسائل همواره به معنی پیروز شدن نیست.

در هنگام حل مسئله به خاطر سپردن مراحلی را که باید طی کنیم، مهم تلقی می شود. ابتدا، مسئله را تعریف کرده و نکات آن را از طریق رسم یک چارچوب ذهنی مشخص کنید. خلاق باشید وتدابیر گوناگون  یا راه حل های مختلف برای آن ابداع کنید. راه حل ها را بدون نگران بودن درباره اشتباهات امتحان کنید. اشتباهات همچون فرصت های یادگیری تلقی می شوند – ما یاد می گیریم چه مراحلی کار آمد نیستند .

از توماس ادیسون پرسیده شد چطور زمانی که اشتباهات بسیاری در راه تکمیل ایده خود مرتکب شد، از ادامه راه دلسرد نشده است؟ ( او بیش از 2000 روش را آزمود ) ادیسون پاسخ داد که 2000 اشتباه مرتکب نشده است بلکه 2000 تجربه آموخته که وی را به پاسخ صحیح نزدیک تر کرده اند.

لغات واصطلاحات

مفاهیم انتزاعی: مفاهیمی که ویژگی های مهم آنها ملموس نیستند – نمی توانید آنها را لمس کنید. برای مثال ، دموکراسی یک مفهوم انتزاعی بوده ( غیر عینی ) در حالی که مفهوم صندلی انضمامی ( عینی ) است.

تفکر تحلیلی : تفکر تحلیلی به تفکری اطلاق می شود که ارزیابی ، تشریح ، انتقاد و داوری می کند. برای مثال ،  مقایسه ” آبراهام لیکلن ” و ” جورج واشنگتن “. انتقاد درباره کارآیی هر کدام و داوری  درباره این که کدام از دیگری بهتر بود و چرا ، نوعی تفکر تحلیلی تلقی می شود.

مشکل گشایی : ابداع ایده ها یا راه حل ها متعدد برای یک مشکل ؛ بخشی از فرآیند حل مسئله.

مفهوم:  مقوله ای از ایده ها ، حقایق و مراحل مربوط در یک فرآیند یا موضوع .

مفهوم انضمامی :   مفاهیمی که ویژگی های  مهم آنها ملموس و عینی است.  ما می توانیم ببینیم ، بچشیم ، ببوییم و لمس کنیم. برای مثال ، قالب های شکلات ، وسایل منزل ، تخم مرغ و ماشین.

تفکر همگرا :  تفکری  که حقایق  ایده های خاص را در مقوله ای خاص به وجود می آورد . مانند اولین رئیس جمهور ایلات متحده که بود.

تفکر خلاق : نوعی از تفکرکه ایده های تازه در زمینه کیفیت و ارزش را ابداع می کند. برای مثال، لامپ برق ، لوح فشرده و ماشین حساب محصول تفکر خلاق هستند.

تفکر نقدی  تفکری که ارزیابی یا داوری درباره ایده ها ، مفاهیم ، مردم و غیره است. همچنین این تفکر ایده خودتان را درباره این موارد شکل می دهد.

تفکر واگرا  تفکری که از راه خاصی منشعب می شود. در شرایطی که ایده های مربوط در جهت های مختلف بسط از یک نکته یکسان  پیدا می کنند. گاهی از این تفکر به عنوان ” پرواز آزادانه ایده ها ” یاد می شود.

فراشناخت:  تفکردرباره تفکر؛ آگاهی از این امر که شما در حال فکر کردن هستید؛ نظارت ، بازتاب و تنظیم ایده های خودتان.

مفاهیم غیر کلامی :  مفاهیمی که بهتر است در قالب تصاویر ارائه شود، مانند ذوزنقه و شش ضلعی.

تفکر عملی :  تفکری  که در رابطه با تاثیر استفاده با کاربرد تفکر در زندگی روزانه صورت می گیرد. برای مثال ، مسئله نازیسم چه درس هایی را برای کوزوو و بوسنی امروز به همراه داشت؟

مفاهیم فرآیندی :  مفاهیمی که چگونگی رخداد امور یا کارها را توضیح می دهد ، مانند تبخیر در علم یا چگونگی تصویب قانون در مجلس.

الگو:  شاخه ها یا خانواده های  اطلاعات درباره اهداف  و  وضعیت ها خاص.

تفکر موفق : ترتیب ذهنی توسط خود فرد. استفاده کردن از ترکیب تفکر تحلیلی، عملی و خلاق در تمام زمینه ها.

مفاهیم کلامی :  مفاهیمی که بهتر است با کلمات توضیح داده شوند. مانند عشق و نفرت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.