این پرسشنامه استاندارد از نوع فایل ورد و به همراه تمامی اطلاعات مربوط به نمره گذاری، تفسیر، و … در قالب جداول زیبا و آماده تکثیر ارائه گردیده است. پس از پرداخت موفق می توانید به صورت آنلاین اقدام به دانلود فایل مربوطه بپردازید.
هدف: تشخیص و ارزیابی اضطراب اجتماعی
تعداد سوال: 28
شیوه نمره گذاری: دارد
کلید: دارد
تفسیر نتایج: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: دارد
نوع فایل: word 2007
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 1800 تومان
به دلیل اهمیت موضوع و نقش حساس و بارز مناسبات فرهنگی و تعاملات اجتماعی جوانان و آیندهسازان جامعه، لازم دیده شد به یکی از زوایای امور اجتماعی جوانان یعنی گسست نسلها یا فروپاشی یا آشفتگی اجتماعی پرداخته شود، بدان امید که مورد توجه مسئولان و دولتمردان، خانوادهها و اولیا قرار گیرد. به طور کلی موضوعهای اجتماعی از آن رو مهم تلقی میشوند که فراگیری و گستره آن، گروههای تخصصی را درمینوردد و همچون موجودی سیال در میان افراد و گروههای مختلف جامعه به حرکت درمیآید. مسئله یا مشکل اجتماعی پدیدهای نیست که فقط به سراغ جوامعی خاص بیاید. از همین رو، کشورهای مختلف از توسعه یافته و در حال توسعه و توسعه نیافته هریک به فراخور با پدیدههای اجتماعی متفاوتی روبرو میشوند که گاه به عنوان مسئله یا مشکل و گاه به عنوان بحران از آن یاد میکنند. برخی از مشکلات، بحرانهای ملی و برخی دیگر منطقهای یا جهانی هستند، اما آنچه مسلم است جوامع انسانی همواره با مشکلاتی روبرو بوده است. اگر این مشکلات در مراحل نخستین پیدایش مورد توجه قرار گیرد و برای کنترل و حل آن اقدام شود، طبیعی است که هزینههای حل آن بسیار اندک خواهد بود. برای مثال موضوع فروپاشی اجتماعی از جمله مسائلی است که به طور جسته و گریخته مورد توجه برخی گروههای سیاسی و اجتماعی بوده و مطرح شده است یا برخی از جامعهشناسان، آن را به عنوان آشفتگی اجتماعی یا آنومی نامیدند و ابراز داشتند فروپاشی معنای عمیقتری دارد و معتقدند شرایط کنونی میتواند مقدمه فروپاشی اجتماعی باشد. علیهذا بیشتر صاحبنظران متفقالقول ابراز میدارند در شرایط کنونی، در زمینه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دچار نوعی آنومی هستیم، به این صورت که قوانین و مقررات مشخصی و معینی در محدودههای اقتصادی و اجرائی و… وجود ندارد و مردم در هر زمینهای در شک و تردید هستند و مصداق شعر زیر است:
هیچ آدابی و ترتیبی مجو
هرچه میخواهد دل تنگت بگو
به عبارت دیگر، دلیل ایجاد آشفتگی اجتماعی در جامعه ما این است که قوانین و مقررات و هنجارهایی که طی سالها و قرنها اعتبار یافته و تثبیت شده، اکنون رها شده است به امید آنکه هنجارهای جدیدی جایگزین آن شود، در حالی که هنجارهای جدید نیز یا نهادینه نشده است یا اصلاً وجود ندارد. به زبانی دیگر، قوانین و مقررات ثابتی جای قوانین و مقررات قبلی را نگرفته است و در نتیجه مردم نیز دچار سردرگمی و بلاتکلیفی هستند. برای مثال افراد در ارتباط با سرمایهگذاران اقتصادی (اعم از همه بخشهای صنعتی، خدماتی و…) دچار سردرگمی شده و در مناطق و دوائر مختلف، اقدامات سلیقهای مسئولان حاکم بر امور است. پُرمسلم است همین آشفتگی اجتماعی منجر به فساد اجتماعی میشود. فساد اجتماعی با آنومی اجتماعی Social Anomi رابطه مستقیم دارد و این موارد، مردم را به شدت ناامید میکند. البته جامعهشناسان دلیل گسترش فساد را کاهش کنترل درونی یعنی ضعف وجدان عمومی و اعتقادات و از بین رفتن تعصبات ملی و میهنی و کاهش کنترل بیرونی ضعف سیستمهای نظارتی و هدایتی میدانند. آنومی یا فروپاشی اجتماعی، یعنی از میان رفتن هنجارهای مطلوب اجتماعی و به عبارت دیگر، یعنی زمانی که ارزشها و هنجارهای اجتماعی مورد تهدید قرار گرفته و جامعه فاقد ارزشها و هنجارهای راهنما شود. البته ناگفته نماند بخش عمدهای از هنجارها و ارزشهای اجتماعی ما به دلیل اتصال و همراهی با ارزشهای دینی و تطابق تاریخی با این ارزشها در ضمیر ناخودآگاه مردم شکل گرفته و درونی شده است و به همین سبب، نسل نوین جامعه ما هرچند با دیده شک به ارزشهای نسل گذشته مینگرد، این به معنای نفی آن ارزشها به صورت مطلق و جایگزین نکردن ارزشهای جدید که به پدیده آنومی منجر میشود نیست.
جامعه ایرانی و حتی نسل جدید آن ضمن نقد ارزشهای کهن و باور به بعضی از آنها در پی ایجاد نوعی تعامل و تطابق میان آن ارزشها و اقتضائات دوران جدید است. اما احساس نگرانی به فرآیندی است که آغاز و پیامدهای آن هنوز به خوبی معین و روشن نیست. با وجودی که از الگوهای بسیار غنی ملی و مذهبی بهرهمند هستیم و تاریخ این آب و خاک نشان داده هیچگاه از ریشهها و بنیانهای خود فاصله نگرفتهایم، باید باور کنیم نسل جدید ما در معرض وضعیتی قرار گرفته که لازم است به خوبی توصیف و تبیین و تحلیل شود و تغییر و تحولات نگرشی، گرایشی و حلقهای هویتی آنها به طور مداوم و مستمر به صورت دقیق بازکاوی و بررسی شود. یکی از ابعاد تعلقآفرین که میتواند هم در عواطف و هم در پیوندهای اجتماعی و گرایشهای فرامادی ریشه داشته باشد، موضوعاتی است که نزد افراد از اهمیت برخوردارند و بخشی از هویت افراد به وسیله همین عوامل که در حقیقت بیانگر ارزشهای والایی در نزد افراد است، تعیین و تعریف میشود. به اختصار باید گفت این موارد به سه دسته تقسیم میشوند که شامل ارزشهای فردی، ارزشهای پیوند دهنده اجتماعی و عوامل فوق مادی یا فرامادی است.
تمامی پدیدههای اجتماعی که گاه به صورت معضل درمیآیند، ریشههای تعمیق روانشناختی و روانکاوانه، تعاملهای بین فردی و الگوبرداریهای خودآگاه و ناخودآگاه، مستقیم و غیرمستقیم دارند. یکی از این پدیدهها، مفهوم اختلاف دو نسل است. اختلاف فرهنگی، جهانبینی و شخصیتی فراوان دارند که به جرأت میتوان اظهار کرد در سالهای گذشته در بعد توسعه فرهنگی و کاهش اختلاف فرهنگی، به عنوان عنصر اصلی و تسهیل کننده و زیربنای دوام و بقا و مشارکت اجتماعی مردم است و این حرکت در حفظ و بقای هویت ملی و ایجاد همبستگی ملی و ارتباط سالم بین نسلها و رضایتمندی جوانان نقش حیاتی دارد. ماندگاری هویت و فرهنگ ملی و پاسداری از آداب و رسوم، ارزشها و میراث فرهنگی، خود از شاخصهای اصلی رشد فرهنگی است. از راهکارهای دستیابی به توسعه فرهنگی میتوان ایجاد شرایط برای تقویت همگرایی قومی، تبادل فرهنگی ملل و طوایف، روزآمد کردن ارزشها و باورها و هنجارهای فرهنگی متناسب با تحولات جهانی در چارچوب فرهنگ ملی، برنامهریزی و ایجاد تمهیداتی برای غنیسازی اوقات فراغت همه اقشار به ویژه جوانان برای ایجاد مصونیت فرهنگی، سازماندهی فعالیتهای فرهنگی و هنری در سطح ملی و منطقهای، فراهم ساختن زمینههای رشد و تعالی استعدادهای بالقوه متناسب با ظرفیت و وضعیت مناطق، فراهم ساختن امکان حضور اهل فرهنگ و هنر در مجامع و همایشها و نمایشگاههای ملی و بینالمللی، حفظ و احیای ارزشهای فرهنگی، مذهبی و ویژگیهای هویتی هر فرهنگ و قوم و… را نام برد. باید متذکر شد هیچ انتظار نیست که این برنامهها به یکباره اتفاق افتد و پرمسلم است که نیازمند برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت خواهد بود.
با وجود این، سخن کوتاه نموده و در پایان این بحث بار دیگر گوشزد میکنم که جوانان و به ویژه آنان که دارای استعداد درخشان هستند، جزو سرمایههای بزرگ ملی ما محسوب میشوند. آیا خبرهایی که درباره بریدگیهای آنان از جامعه، فرار از خانه، گرفتار معضلات و بزهکاری اجتماعی و به ویژه کوچ از ایران عزیز به گوش میرسد، نباید متولیان امر را به تفکر و اندیشه برای اتخاذ راهکارهایی وادارد؟
به نظر میرسد زمان دست روی دست گذاشتن و فقط شعار دادن و به ابراز تأسف بسنده کردن گذشته باشد، باید کاری کرد. بیایید قلباً باور کنیم ایران یعنی همه ما و شاید با گردشگری ذهنی و مجازی به دور آن، بیشتر با شمال و جنگلهای سرسبزش، غرب و کوهستانهای سر به فلک کشیدهاش، جنوب و مهماننوازی مردمانش، شرق نیمهبیابان با دستار و لباسهای تمام سفید مردمان بلوچ و مرکز تمام کویری با کویر لوتش که جایی برای دم کشیدن است، با ایران عزیز بیشتر آشنا شویم و برای ایران عزیز و مردم خونگرم و وفادار و دوست داشتنی آن بیشتر دل بسوزانیم. خلاصه کلام اینکه لازم و ضروری است در خصوص بحران و اثرات سوء فرهنگی برای نسل جوان و راههای پیشگیری این امر بنیادی، تدابیری اتخاذ شود. واضح است که شرط موفقیت، در گروی بهرهمندی از نظریه علمی و کارشناسی صاحبنظران، اندیشمندان، جامعهشناسان، روانشناسان و پذیرش واقعیتهای روانشناسی رشد و شخصیت جوانان و دوری از خوشباوریهای غیرواقعی و گریز از کتمان واقعیتهای عصر سرعت و عصر تکنولوژی خواهد بود.