این پرسشنامه استاندارد از نوع فایل ورد و به همراه تمامی اطلاعات مربوط به نمره گذاری، تفسیر، و … در قالب جداول زیبا و آماده تکثیر ارائه گردیده است. پس از پرداخت موفق می توانید به صورت آنلاین اقدام به دانلود فایل مربوطه بپردازید.
هدف: سنجیدن ابعاد چهارگانه نگرش ها و باورهاي دینی و دینداري (اعتقادي، تجربی، مناسکی، پیامدي)
تعداد سوال: 26
تعداد بعد: 4
شیوه نمره گذاری: دارد
تفسیر نتایج: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: دارد
نوع فایل: Word 2007
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 2900 تومان

دينداري اگر با مقياس خُرد سنجيده شود، يك تحليل از جامعه به دست ميآيد و اگر با مقياس كلان، نتيجه ديگري دارد؛ مثلا ملت شجاع و متدين ايران، در دورهي ليبرال دموكراسي و به قول آنها پايان تاريخ و پايان انواع حكومت و رسيدن به بهترين نوع حكومت يعني سرمايهداري، انقلاب كرده و يك مدل جديد حكومت در جهان به وجود آورده است؛ اين مدل به تدريج از مرزها عبور كرده و به يك موج جهاني تبديل شده و موازنة جهاني را تغيير داده است؛ دشمنان اول خيال ميكردند ميتوانند از طريق عوامل داخلي آن را كنترل كنند، اما انقلاب مقاومت كرد؛ بعد به شورشهاي طايفهاي تحريك كردند، بعد هم جنگهاي مسلحانه داخلي و بعد هم جنگ هشت ساله، و توطئههاي ديگر، اما انقلاب از همه اينها به سلامت عبور كرده و در نهايت به يك نقطهاي رسيد كه يكي از دو قطب قدرت در جهان كه قطب كمونيسم بود را شكست داد. قابل اثبات است كه شكست ماركسيسم بيش از آنكه مستند به 40 سال جنگ سرد باشد، مستند به انقلاب اسلامي است. تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در كشورهاي فراواني مقابل امريكا و دولتهاي وابسته به امريكا جنبشهاي كمونيستي به وجود ميآمد. كوبا در هفده يا هجده كشور امريكايي لشكر داشت و از مبارزات ماركسيستي دفاع ميكرد؛ اما در سال 58 و بعد از اشغال لانهي جاسوسي يك مبارزه كمونيستي بنام در جهان به وجود نيامده است، معنايش اين است كه انقلاب اسلامي پرچم عدالتخواهي را به دست گرفته است؛ و مبارزات زير چتر اسلام و يا حداقل فرهنگ بومي اتفاق ميافتد كه اين عامل اصلي از بين رفتن قدرت سياسي شوروي و فروپاشي آن است.
نظريه برخورد تمدنها تقريباً همزمان با فروپاشي شوروي ارائه شد، زيرا آنها متوجه شدند هدف بعدي اين موج، نظام سرمايهداري است؛ اين است كه هانتينگتون سال 2000 را به عنوان برخورد تمدنها معيّن و اين نظريه را در جهان منتشر كرد؛ همان سال از طريق يك خودزني (ماجراي برجهاي دوقلو) جنگ راه انداختند و به دنياي اسلام حمله كردند. از اول گفتند ايران مركز شيطان يا شرارت است، سال 2001 افغانستان، 2003 عراق و 2005 ايران، الآن پنج سال ميگذرد نصف ناتو را آوردهاند، كمربندشان را دور ايران چيدهاند، اما جرأت نميكنند ماشه را بكشند، چه كسي اين را نگه داشته است؟ دست الهي ولايت امام زمان (عج) و همه اينها محترم و اصل است، اما بار مبارزه روي دوش همين ملت است؛ اين ملت سختي كشيدند، جنگ و فقر تحمل كردند، اما خسته نشدند؛ پرچم حكومت ديني را در مقابل ليبرال دموكراسي در قرن 21 روي دوش نگه داشتند احسان نراقي جامعه شناس دربار فرح و مدير جشن هنر او سه چهار سال قبل گفت هزينهاي كه غرب در طول اين ربع قرن بر عليه جمهوري اسلامي ايران كرد بيش از هزينهاي است كه در چهل سال جنگ سرد بر عليه كل بلوك شوروي و سوسياليسم كرده است!
چه كسي جز همين ملت مقاومت كرده است، اگر اين دينداري نيست پس چيست؟ چرا بعضي دينداري را غلط معنا ميكنند؟ شيعه و سني نقل كردهاند، كه نبي اكرم(ص) فرمودهاند كه اگر كسي بين ركن و مقام به اندازهي عمر حضرت نوح (ع) عبادت كند بدون ولايت تو يا علي، او در جهنم است؛ اين اهميت ولايت است؛ چون ولايت اساس دين است. اين روايت نبوي است كه شيعه و سني به تعابيري نقل كردهاند كه «بُني الاسلام علي خمس: صلاه و زكات و حج و جهاد و ولايه …» ولايت عمود خيمه است؛ پس سر پا نگه داشتن پرچم حكومت ديني و يا پرچم اسلام بالاترين عبادت است. اين ملت پاي افراد نايستاده، پاي حكومت و اصل دين ايستاده است، اين اگر دينداري نيست پس چيست؟ با كدام ترازو ميكشند آنها كه ميگويند اينها اسمشان مسلمان است، اما رسمشان نيست؟
مناسبات، خُرد، كلان و توسعه دارد. چطور ميتوان گفت جوانان ايراني بيدين هستند؟ اگر فقط نمازخواندن معيار است اميرالمؤمنين عليه السلام نشان ميدهند؛ ابليس 6 هزار سال نماز خوانده «لقد عبد الله سته آلاف سنه لا يدري عن من سنه الدنيا …» اما به خاطر يك تكبر و زير بار خليفه الله نرفتن، خداي متعال او را از بهشت بيرون كرد.
عارف بزرگ مرحوم حاج شيخ جواد انصاري همداني به شاگردانشان ميگفتند شما همين جايي كه هستيد، اگر بايستيد خيلي آدم خوبي هستيد، گفته بودند چرا؟ گفته بود كه من جوان بودم رفتم در فرات شنا كنم، خيلي هم توانا بودم، يك ساعت و نيم بر خلاف جريان آب شنا كردم آمدم بيرون ديدم كنار لباسهايم هستم؛ وقتي موج و فشار آن طرف تند است شما سر جاي خودت هم بايستي آدم خيلي خوبي هستي. سال 56 در ايران چند شبكه محدود راديويي بود باضافهي يك شبكه تلويزيوني كه چند ساعت كار ميكرد، اما اكنون در كشور چند شبكه ماهوارهاي، شبكه تلويزيوني و سايت و غيره وجود دارد؟ چقدر آنها فشار ميآورند كه ملت ما را فاسد كنند؟ فاسد كنند يعني در نظام ليبرال دموكراسي منحل كنند، فقط بحث فيلمهاي پرنو نيست، اخبار بيبيسي از فيلمهاي پرنو مضرتر است! اخبار الآن اطلاع رساني نيست، مثل روزنامههاي يك قرن گذشته نيست؛ مديريت خبر است، از طريق تنظيم خبر اوضاع رواني جهاني را به هم ميزنند، حادثه ايجاد ميكنند! طوري خبر ميدهند كه اتفاق بيفتد، نه اينكه فقط از آنچه كه اتفاق افتاده خبر بدهند، منويات خودشان را با سياست خبري به واقعه تبديل ميكنند؛ مصداق اين آيه ما نيستيم «فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه» انسان عبادالله بشود، فرقان پيدا بكند، هر حرفي كه ميخواهد گوش كند؛ اگر كسي جزء عباد الله نيست، آيهاش اين است «فلينظر الانسان إلي طعام» ببينيد علمتان را از كجا و چه كسي ميگيريد؟ آن كسي كه اول دشمن ملّت ايران و اول دشمن حكومت اسلام است، يعني امريكا،اسرائيل و انگليس حتماً براي منافع اسلام كار نميكند؛ با اين همه هجمه فرهنگي اين جواني كه هنوز ميايستد نماز شب ميخواند چقدر قيمت دارد، اين جواني كه در اين فضا به جمكران ميآيد چقدر قيمت دارد؟ ما قبل از انقلاب چقدر جوان اينطوري داشتيم؟
فقط اين را نبينيد، مساجد را هم ببينيد، حرم امام رضا (ع) را هم ببينيد، حرم حضرت معصومه (س) را هم ببينيد، خلوتهاي خانهشان را كه دعا ميخوانند را هم ببينيد، هيئتهاي عاشورا و محرم، اعتكاف و راهيان نور را هم ببينيد آن وقت وضع دينداري معلوم ميشود. اصل دينداري تولي به ولايت ولي الله است، آيا عزاداري امام حسين در عاشورا رونق گرفته است؟ آيا توجه و توسل به حضرت حجت (عج) افزايش يافته است؟ اين معيار دينداري است. در يك فضاي آرام نيستيم! دشمن ميخواهد اخلاق مادي و تفكر مادي خود را تزريق كند، در جنگ كه نميشود به دشمن بگوئيم كه تو نزن تا من بزنم! تو ميزني او هم ميزند، شما در غرب نفوذ ميكنيم، نهضت حركت معنوي راه مياندازيم و هويت غرب را تهديد ميكنيم، آنها هم حمله ميكنند. الآن مسلمانها در اروپا و … براي فرصت به حساب ميآيند، آنها هم در داخل كشور ما عوامل دارند! در اين جنگ دو طرفه اين جواني كه مقاومت ميكند خيلي قيمت دارد، همين جواني كه نماز ميخواند! الآن دانشجوهاي به ظاهر سكولار از خيلي از متدينين قبل بهتر هستند. نه اينكه همه بهتر شدهاند، اما با بدبيني هم نگاه نكنيم، شاخصههايمان را شاخصههاي خُرد نگيريم؛
يك نفر به امام موسي بن جعفر عليه السلام عرض كرد كه آقاجان بعضي از دوستان شما فلان گناه را (يك گناه زشت را نام برد) انجام ميدهند، از آنها تبري بجوئيم؟ حضرت فرمود از خودشان نه، از عملشان چرا، عملشان از ما نيست ولي خودشان از ما هستند؛ گفت آقا بگويم فاسقند؟ فرمود نه فاسق العمل هستند. چرا بگويم اين جوان فاسق است، ميگويم فاسق العمل است! تلاش ميكنيم اصلاحش كنيم، ولي آن آدمي كه ادعاي اسلامشناسي دارد و زير پرچم امريكا ميرود، از كافر بدتر است؛ امريكايي كه در طول شش سال در عراق يك ميليون و دويست هزار آدم كشته است، سالي دويست هزار تا و روزي 700 تا، اگر اينقدر گنجشك در آمريكا كشته ميشد بيداد ميكردند، يك ميليون و دويست هزار نفر كشته شدهاند، صداي كسي در نيامده است؛ آن به ظاهر مسلماني كه زير پرچم آنهاست و به حكومت ديني ناسزا ميگويد از كافر بدتر است؛ چهل كتاب مولوي و امثال آن را حفظ باشد اين ملاك نيست! چرا آن را ديندار ميدانند و اين جوان را بد؟ ما از عيب هيچ وقت دفاع نميكنيم، ما وظيفه نداريم كه حتي از عيب حكومت ديني دفاع كنيم، عيب عيب است و دفاع ندارد، اما اگر يك آدمي خودش خوب است اما عملش بد است، بايد گفت كه خودش خوب است و عملش بد است، يك آدمي خودش بد است اما نماز ميخواند، بگوييم خودش بد است و نمازش خوب است.
عدهاي معتقدند براي پرهيز از آسيب رسيدن به چهرهي دين و بدبين نشدن مردم به دين بايد دين از سياست جدا شود؛ اين از حقههاي قدرتهاي جهان است، ميگويد سياست بد است، دين بدنام ميشود، اگر اين حرف درست است پيامبري كه مؤسس بود چرا دخالت كرد؟ همين پيامبر معصوم 80 تا جنگ كرد، همين امير المؤمنين (ع) چهار هزار نفر از خوارج را در يك روز از دم تيغ گذراند؛ اگر اينها آن زمان هم بودند ميگفتند دين را با سياست آلوده نكنيد، بد ميشود! اين مثل آن است كه ميگفت اسب چموش لگدزن مال من و اين گربهي ملوس ميوميو كن مال تو؟ آيا اگر دين درويشي شد خيلي مقدس ميشود؟ آن وقت هم ميگويند دين افيون ملتهاست، آن وقت ميگويند دين ناشي از جهالت است، ميگويند دين ناشي از عقدههاي رواني است، بعد به جاي آن روانشناسي ميآورند؛ اينهايي كه امروز ميگويند دين را با سياست قاطي نكن بد ميشود، چون از حضور دين در سياست ضربه خوردهاند چنين ميگويند؛ اگر دينداران به ميدان بيايند و بر عليه ظلم بجنگند، ميگويند دين با سياست آلوده شد، اگر كنار بروند ميگويند دين افيون ملتهاست، اهل مبارزه نيست كه دعوت به درويشي ميكند.
ثانياً چرا اگر دين با سياست باشد بدنام ميشود! امروز اسلام در جهان از اسلام سي سال قبل خوشنامتر است؛ الآن اسلام نظام استكباري را بيشتر تحت فشار قرار داده است بنابراين آنها برخورد تمدني ميكنند، حتي دموكراسي را در منطقه سر ميبرند، جنگ نظامي و اردوكشي نظامي راه مياندازند؛ دو قرن بعد از مرگ استعمار كهنه، به استعمار فرامُدرن رسيدهاند، اين سربريدن دموكراسي است، چرا دموكراسي را سر ميبرند، چون از اسلام شكست خوردهاند، حتماً اسلام با حضورش در سياست در مقياس جهاني عزيزتر شده است.
ممكن است بگويند بعضي جاها مسئولين ما خطا كردهاند، اين درست است ولي اين خلط كردن مسئله است، زيرا هميشه يك نقطهي استراتژيك در جنگ وجود دارد كه بايد پاي آن ايستاد تا نتيجه گرفت؛ نقطهي استراتژيك، درگيري اسلام و كفر است؛ انقلاب اسلامي مطالبات اسلام را عليه كفر در كل جهان به فعليت رساند؛ نبايد همه چيز را همسنگ كرد، مثل اينكه شما پولهايتان را خرج ميكنيد اما نظام تخصيص داريد. در نظام هم همينطور است. نقطه استراتژيك درگيري تقابل اسلام با كفر (امريكا و اسرائيل) است؛ چطور وقتي يك نفر را با توطئهي خودشان در ايران ميكشند (ندا آقاسلطان) آن قدر رويش سرمايهگذاري ميكنند! اما همانها وقتي يك ميليون و دويست هزار نفر در عراق كشته شد، يك خط ننوشتند. آيا بايد در مبارزه كتك خورد و صبر كرد، يا در آنجايي كه با انسان ميجنگند او نجنگد و برود جاي ديگري بجنگد؟ اين تحليل غلط است، در جنگ بايد يك مركزيت استراتژيك انتخاب كرد كه در حال حاضر امريكاست، نظام استكبار محور دارد، امريكا را بيندازيم، چين هم ميافتد، آلمان و فرانسه هم ميافتند. امام با امريكا ميجنگيد، طرفداران امريكا در ايران و يا ليبراليستهاي به ظاهر مسلمان ميگفتند با شوروي بجنگيد، چون كمونيست هستند، اينها نميفهميدند كه دو تا محور كه نميشود انتخاب كرد؛ امام دقيقاً درست انتخاب كرد؛ اما استكبار همين را ميخواست كه امام با شوروي بجنگد و بعد آنها بگويند ديديد ما گفتيم دين افيون ملتهاست! دين با عدالت (به تعريف آنها نظام كمونيسيتي) مبارزه ميكند؟ در نتيجه آنها دوباره پرچم را به دست بگيرند. امام با آمريكا به اسم دين جنگيد، اما پرچم عدالتخواهي را از شوروي گرفت، راه ساقط كردن شوروي جنگ با شوروي نبود بلكه جنگ با امريكا بود، الآن هم راه ساقط كردن همه مستكبران جنگ با امريكاست. غلط است كه ما در جنگ برنامه استراتژيك نداشته باشيم و بخواهيم نيروهاي خودمان را به صورت برابر تقسيم كنيم، حتماً بايد در همهي جبههها بجنگيم، ولي با يك استراتژي و برنامه؛
اما اين نكته را قبول دارم كه در مدلهاي كلان اجتماعي ما هنوز مدل مديريت اسلامي را توليد نكردهايم. اما اين به عهدهي چه كسي است؟ به عهدهي كل روشنفكران دنياي اسلام اعم از دانشگاه و حوزه است؛ داخل ايران هم فقط نيست! جنگ اسلام و ماديگرائي است، جنگ ايران و تجدد كه نيست! همهمان بايد تلاش كنيم تا توليد كنيم؛ تا توليد نكنيم يكي كه بزنيم دو تا ميخوريم؛ من هميشه از آقاي احمدي نژاد دفاع ميكنم چون ميخواهد عدالت ديني را عمل كند؛ اما او هم مدل كامل ندارد، خوب ميفهمد كه نظام سرمايهداري اسلامي نيست، نظام تمركز سرمايه است، نظام قرباني كردن انسان به نفع سرمايه است؛ در اين نظام ثروت و دارايي انسان، كرامت و اخلاقش، عواطف انساني او مثل سوخت فصيلي خرج توسعه ميشود؛ نظام سرمايهداري اسلامي نيست، بايد از بين برود، اما چگونه؟ رئيس جمهور تلاش ميكند اما اين برنامه را ندارد، شما اگر داريد به او بدهيد، چرا با او در ميافتيد؟ روشنفكرها به رئيس جمهور ميگويند غير سرمايهداري راهي نداريم توهم بيا همين نظام سرمايهداري را عمل كن، شما خيال ميكنيد اين الگوهاي اقتصادي و غيراقتصادي كه در مناظره با ايشان ميدادند، چيز جديدي بود؟ من به يكي از آنها پيغام دادم كه آقاجان تو كه استادهايت الآن زندهاند، آيا ميخواهي حرف آنها را بزني يا حرف جديدي داري، حرف آنها كهنه شده است.
ما ميخواهيم راه جديدي برويم اما مدلش را نداريم، من قبول دارم كه در كلان فاقد مدليم! اما در جهت توسعه ايمان تلاش كردهايم و جهتمان را در اين سي سال اشتباه نكردهايم، در زيرمجموعه گاهي اشتباه كردهايم اما تلاش ميكنيم و خدا انشاء الله راه را به ما نشان ميدهد، كمك ميكند تا خودمان توليد كنيم، هيچ وقت از دانشگاههاي دنيا مدل اقتصاد اسلامي يا تنظيمات اجتماعي ديني بيرون نميآيد. آنها را براي اين درست نكردهاند. معناي بومي سازي و علم ديني همين است كه اين كار روشنفكران دنياي اسلام است، كسي از بيرون نميآيد توليد كند، الگوبرداري از ژاپن يا جاي ديگر مشكل ما را حل نميكند، عدهاي هر كسي حرف جديدي بزند ميگويند غير علمي است. اين حرفهاي علمي كه ميگويند مال آنها نيست، توليد كنندگانش به اسمشان ثبت شده است. اين حرفها به درد كشور ما نميخورد، اگر براي كشور خودشان هم درست باشد، براي ما مفيد نيست. اصلاً نقطه مختصات ما با آنها دو تاست. بايد در آن تغييرات ايجاد كنيم و بوميسازي كنيم.
آن تئورياي كه در ژاپن جواب ميدهد در تركيه جواب نميدهد، چون نقطهي مختصاتش فرق دارد، آنكه در تركيه جواب ميدهد در كويت جواب نميدهد، اينطور نيست كه ما خيال كنيم كه اين مدلها را همه جا ميشود برد، خودمان بايد بر اساس فرهنگ اسلامي خودمان بوميسازي كنيم، اين كار چه كسي است؟ اين وظيفه همه است، اقتصاد اسلامي فقط مكتب و تئوري و معارف اسلام نيست، بخشي از اقتصاد اسلامي از دين بايد استنباط بشود، اين كار فقيهان است، بخشي از آن بايد به صورت كارشناسي و علمي در حوزهي تجربه و ميدان نظريهپردازي درست شود، اين وظيفه دانشگاه است. تركيبي از تفقه و روشهاي علمي، مدل ديني توليد ميكند، نميشود گفت فقيهان مدل اقتصاد ديني توليد ميكنند، همان گونه كه نميشود گفت كارشناسان به تنهايي توليد ميكنند. اين قلمروها بايد در يك جا با هم تركيب شوند، اگر تركيب نشوند، هيچ وقت مدل ديني به دست نميآيد، تركيب هم به معناي الصاق و سنجاق كردن نيست، از الصاق تركيب بيرون نميآيد. چگونه بايد اينها را تركيب كرد؟ دين چه چيزي را ميدهد و عقلانيت چه چيزي را؟ مدل تركيبي چيست؟ من سؤالم همين است كه پيامبر(ص) براي امروز ما چه دادهاند؟ آن چيزي كه پيامبر(ص) دادهاند را در عقلانيت اصل كنيم، تركيب كنيم، مدل جديد بسازيم، مدلهاي عقلانيت موجود، عقلانيت سكولار و برآمده از رنسانس است، اگر در جامعهي ديني به كار گرفته شود جواب نميدهد، اگر هم جواب بدهد جامعه را در جامعهي آنها منحل ميكند. دانشگاهيان به جاي اينكه جدال سياسي كنند، در دانشگاه مناظره علمي كنند؛ دعوا كنند اما دعواي علمي و منطقي، از اين دعوا محصول بيرون ميآيد. آزادانه با اخلاق و منطق اين سه شرط بحث علمي است.